کپشن های مربوط به برلب

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی برلب

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

در مورد گذشته هرگز
زیاد فکر نکن،
اشکهایت را جاری
خواهد ساخت...
درموردآینده زیاد نگران نباش
،ترس در تو ایجاد
خواهد کرد.......
درهمین حال حاضر زندگی کن،
لبخندرابرلبانت خواهدآورد

از نژاد چشمه باش
بگذار آدم ها تا میتوانند
ســنگ باشند... مـهـم این است
که تو جاری باشی
و از آنها بگذری... خوشبخت کسی هست که
شکوه رفتارش
آفریننده‌ی لبخند برلب‌های
دیگران باشد...

آخرِپاییزنزدیک شد وهمه دم میزنند
ازشمردن جوجه ها
اماتوبشمار تعداددلهایےراکه به
دست آورده ای
وتعدادلبخندهایی
که برلب نشانده ای
امیدوارم لحظه هاےپایانے
پاییزپرازخش خش
آرزوهاےقشنگ باشه

ﺧﺪﺍﻳﺎﻫﻤﻴﻦ ﮐﻪ ﺣﺎﻝ
ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻢ ﺧﻮﺏ باشد
ﻭدلشان خوش وﻟﺒﺨﻨﺪﺷﻴﺮﻳﻦ
ﺑﺮﻟﺒﺸﺎﻥ....
ﺑﺮﺍﻳﻢ ﮐﺎﻓﻲ ﺳﺖ...
خدایا
ﺩﺭهمه لحظات ﺁﻧﻬﺎﺭﺍ
ﺑﻪ ﺁﻏﻮﺵ گرم وﻣﻬﺮﺑﺎﻧﺖ ﻣﻴﺴﭙﺎﺭﻡ

شبتون درپناه خدا

.
روزهای رفته ی سال را ورق میزنم
چه خاطراتی که زنده نمیشوند

چه روزها که دلم میخواست
تا ابد تمام نشوند
وچه روزها که هر ثانیه اش
یک سال زمان میبرد...

چه فکرها که آرامم کرد و
چه فکرها که روحم را ذره ذره فرسود...

چه لبخندها که بی اختیار
برلبانم نقش بست و
چه اشک ها که بی اراده
از چشمانم سرازیر شد...

چه آدم ها که دلم را گرم کردند
چه آدم ها که دلم را شکستند...

چه چیزها که فکرش را هم نمیکردم و شد
و چه چیزها که فکرم را پر کرد و نشد...

چه آدم ها که شناختم و چه آدم ها که فهمیدم هیچگاه نمیشناختمشان...
وچه....

و سهم یک سال دیگر هم یادش بخیر میشود...
کاش ارمغان روزهایی که گذشت آرامشی باشد از جنس خدا...
آرامشی که هیچگاه تمام نشود...

روزهای رفته زندگی را ورق میزنم
چه خاطراتی که زنده نمیشوند
چه روزها که دلم میخواست تا ابد تمام نشود
چه روزها که هر ثانیه اش یک سال گذشت
چه فکرها که ارامم کرد
چه فکرها که روحم را ذره ذره فرسود
چه لبخندهایی که بی اختیار برلبانم نقش بست
چه اشکهایی که بی اراده از چشانم سرازیر شد
چه آدمها که دلم را گرم کردند وچه آدمها که دلم را شکستند
چه چیزها که فکرش را هم نمیکردم وشد
چه آدمها که شناختم و چه آدمها که فهمیدم هیچگاه نمیشناختمشان
وچه........
وسهم من از این همه , یادش بخیر میشود
کاش ارمغان روزهایی که گذشت
آرامشی باشد از جنس خدا
آرامشی که هیچگاه تمام نشود.....

پسر کوچکی وارد مغازه ای شد. جعبه نوشابه را به سمت تلفن هل داد و بر روی جعبه رفت تا دستش به دکمه های تلفن برسد و شروع کرد به گرفتن شماره ...

مغازه دار متوجه پسر بود و به مکالماتش گوش می داد، پسرک پشت تلفن پرسید: « خانم، می توانم خواهش کنم کوتاه کردن چمن های حیاط خانه تان را به من بسپارید ...؟ »
زن پاسخ داد: « کسی هست که این کار را برایم انجام می دهد ... »

پسرک گفت: « خانم، من این کار را با نصف قیمتی که به او می دهید انجام خواهم داد ... »
زن در جوابش گفت که از کار این فرد کاملا راضی است ...

پسرک بیشتر اصرار کرد و پیشنهاد داد: « خانم، من پیاده رو و جدول جلوی خانه را هم برایتان جارو می کنم. در این صورت امروز شما زیباترین چمن را در کل شهر خواهید داشت ... »

مجددا زن پاسخش منفی بود ...

پسرک درحالی که لبخندی برلب داشت، گوشی را گذاشت ... مغازه دار که به صحبت های او گوش داده بود، گفت: « پسر از رفتارت خوشم آمد؛ به خاطر اینکه روحیه خاص و خوبی داری، دوست دارم کاری به تو بدهم ... »

پسر جواب داد: « نه ممنون، من فقط داشتم عملکردم را می سنجیدم. من همان کسی هستم که برای این خانم کار می کند ... »

" کاش ما هم گهگاهی عملکرد خود را بسنجیم ... "


آلزایمر مادر
چمدونش را بسته بودیم،با خانه سالمندان هم هماهنگ شده بود
کلا یک ساک داشت ،کمی نون روغنی، آبنات، کشمش ،چیزهایی شیرین، برای شروع آشنایی …
گفت: “مادر جون، من که چیز زیادی نمیخورم یک گوشه هم که نشستم نمیشه بمونم، دلم واسه نوه هام تنگ میشه!”
گفتم: “مادر من دیر میشه، چادرتون هم آماده ست، منتظرن.” گفت: “کیا منتظرن؟ اونا که اصلا منو نمیشناسن! آخه اون جا مادرجون، آدم دق میکنه ها، من که اینجا به کسی کار ندارم اصلا، اوم، دیگه حرف نمی زنم. خوبه؟ حالا میشه بمونم؟”
گفتم: “آخه مادر من، شما داری آلزایمر می گیری همه چیزو فراموش می کنی!” گفت: “مادر جون، این چیزی که اسمش سخته رو من گرفتم، قبول! اما تو چی؟ تو چرا همه چیزو فراموش کردی پسرم؟!” خجالت کشیدم …!
حقیقت داشت، همه کودکی و جوونیم و تمام عشق و مهری را که نثارم کرده بود، فراموش کرده بودم.اون بخشی از هویت و ریشه و هستیم بود،راست می گفت، من همه رو فراموش کرده بودم!
زنگ زدم خانه سالمندان و گفتم که نمی ریم
توان نگاه کردن به خنده نشسته برلب های چروکیده اش رو نداشتم، ساکش رو باز کردم نون روغنی و … همه چیزهای شیرین دوباره تو خونه بودند!
آبنات رو برداشت ،گفت: “بخور مادر جون، خسته شدی هی بستی و باز کردی.”
دست های چروکیدشو بوسیدم و گفتم: “مادر جون ببخش، فراموش کن.”
اشکش را با گوشه رو سری اش پاک کرد و گفت: “چی رو ببخشم مادر، من که چیزی یادم نمی یاد، شاید فراموش میکنم! گفتی چی گرفتم؟ آلمیزر؟!”
در حالی که با دستای لرزونش، موهای دخترم را شونه میکرد زیر لب می گفت: “گاهی چه نعمتیه این آلمیزر…!”

منـــ همینمــ...

دختریی باتبسمی برلبـــ
بوی ادکلنم ازهزارمتری مستت نمیکند

خنده هایم دلت رانمی لرزاند
غروردخترانه ام رابرای دلربایی پســـران شهرزیرپا نمی گذارم

منـــ همینمــ...

خدایم راباتمام دنیاعوض نمیکنم...
جمله ی"دوستت دارم"رافقط برای همسرم خرج میکنم...

نه کفش پاشنه بلندمیپوشم ونه عشوه میریزم
دنیای من کتانی هایم هستن و ساده زیستنم

همیــــــــــــــــن


بچه ها به خدا من پسرم اینو همینجوری گذاشتم باور کنید :)) :D

من غلامی ز غلامان توام یا زهرا
مستمندی به سر خوان توام یا زهرا
از زمانی که به خود آمده ام فهمیدم
خاطر آشفته و حیران تو ام یازهرا
من دعا بودم ز روز ازل برلب تو
ذکری از نیمه سوزان توام یازهرا
متولد شده عشق توام بی بی جان
آه پرورده دامان توام یا زهرا
بیت الاحزان دلم شاهد اشک سحرت
اشک آن دیده گریان توام یازهرا
از ازل لطف تو شد شامل حالم آری
تا ابد در خور احسان توام یا زهرا
شد یهودی ز نخ چادرت اسلام شناس
فخرم این بس که مسلمان توام یازهرا
ای یتیمان مدینه همه از پخت تو سیر
طالب لقمه ای از نان توام یازهرا

{ محمدتقی میرشفیعی }

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

مورد, گذشته, هرگز, زیاد, اشکهایت, جاری, خواهد, ساخت, نگران, نباش, ایجاد, درهمین, حاضر, زندگی, خواهدآورد, نژاد, چشمه, بگذار, میتوانند, باشند, باشی, آنها, بگذری, خوشبخت, شکوه, رفتارش, آفرینندهی, لبخند, برلبهای, دیگران, باشد, وهمه, میزنند, ازشمردن, جوجه, آورده, نشانده, امیدوارم, لحظه, هاےپایانے, باشه, دلشان, خدایا, لحظات, شبتون, درپناه, روزهای, رفته, میزنم, خاطراتی, زنده, نمیشوند, میخواست, تمام, نشوند, ثانیه, زمان, میبرد, فکرها, آرامم, روحم, فرسود, لبخندها, اختیار, برلبانم, اراده, چشمانم, سرازیر, کردند, شکستند, چیزها, فکرش, نمیکردم, فکرم, شناختم, فهمیدم, هیچگاه, یادش, بخیر, میشود, ارمغان, روزهایی, آرامشی, نشود, ارامم, لبخندهایی, اشکهایی, چشانم, آدمها, وسهم, کوچکی, وارد, مغازه, جعبه, نوشابه, تلفن, دستش, دکمه, برسد, شروع, گرفتن, شماره, متوجه, مکالماتش, پسرک, پرسید, خانم, توانم, خواهش, کوتاه, حیاط, خانه, بسپارید, پاسخ, برایم, انجام, قیمتی, دهید, خواهم, جوابش, کاملا, راضی, بیشتر, اصرار, پیشنهاد, پیاده, جدول, جلوی, برایتان, جارو, صورت, امروز, زیباترین, خواهید, داشت, مجددا, پاسخش, منفی, درحالی, لبخندی, گوشی, گذاشت, صحبت, داده, رفتارت, خوشم, آمد؛, اینکه, روحیه, خوبی, داری, دوست, دارم, کاری, بدهم, ممنون, داشتم, عملکردم, سنجیدم, همان, هستم, گهگاهی, بسنجیم, آلزایمر, مادر, چمدونش, بسته, بودیم, سالمندان, هماهنگ, روغنی, آبنات, کشمش, چیزهایی, شیرین, آشنایی, زیادی, نمیخورم, گوشه, نشستم, نمیشه, بمونم, واسه, گفتم, چادرتون, آماده, منتظرن, اونا, اصلا, نمیشناسن, مادرجون, میکنه, اینجا, ندارم, دیگه, خوبه, حالا, گیری, چیزو, فراموش, چیزی, اسمش, سخته, گرفتم, قبول, کردی, پسرم, خجالت, کشیدم, حقیقت, کودکی, جوونیم, مهری, نثارم, کرده, بودم, بخشی, هویت, ریشه, هستیم, راست, نگاه, نشسته, چروکیده, نداشتم, ساکش, دوباره, خونه, بودند, برداشت, بخور, خسته, بستی, چروکیدشو, بوسیدم, ببخش, اشکش, ببخشم, یادم, شاید, میکنم, گفتی, آلمیزر, دستای, لرزونش, موهای, دخترم, شونه, نعمتیه, همینم, دختریی, باتبسمی, ادکلنم, مستت, نمیکند, هایم, رانمی, لرزاند, رابرای, دلربایی, پسران, شهرزیرپا, گذارم, خدایم, راباتمام, دنیاعوض, نمیکنم, جمله, دوستت, رافقط, همسرم, پاشنه, عشوه, میریزم, دنیای, کتانی, هستن, ساده, زیستنم, اینو, همینجوری, گذاشتم, باور, کنید, غلامی, غلامان, توام, زهرا, مستمندی, خوان, زمانی, آمده, آشفته, حیران, یازهرا, ذکری, نیمه, سوزان, متولد, پرورده, دامان, الاحزان, شاهد, سحرت, دیده, گریان, شامل, حالم, احسان, یهودی, اسلام, فخرم, مسلمان, یتیمان, مدینه, طالب, لقمه, محمدتقی, میرشفیعی,