کپشن های مربوط به دختری

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی دختری

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

من مردی هستم
جدی
کمی اخمو
حساس
و کمی لجباز
و تو
دختری هستی که توانستی
تمام این معادلات
را در من بهم بزنی...!

‏دختری که گوشه لبش یه نقطه کوچولو فرو رفتگی داشته باشه لایق عمیق ترین بوسه هاست.

از مردی پرسیدند بچه ت را بیشتر دوست داری یا همسرت رو؟

پاسخ جالبی داد:
گفت بچم رو عاشقانه دوست دارم ولی زنم رو عاقلانه!

گفتم یعنی چی؟
گفت من عاشق بچم هستم! همه کارهاش رو دوست دارم، همه افکارش رو و همه حرکاتش رو! همه چیزش برام زیباست حتی اگر برای دیگران بد باشه...

ولی همسرم را عاقلانه دوست دارم!

دختر زیبای رویاهای من وقتی با من ازدواج کرد زیباترین موها رو داشت، بنابرین الان که بین موهای زیبایش موهای سفید میبینم من اون موهای سفید رو میپرستم.
وقتی با من ازدواج کرد صورتش بسیار زیبا بود حالا که چروکهای صورتش را میبینم من اون خطهای صورتش رو سجده میکنم.
وقتی از دست من عصبانی میشه و سکوت میکنه من اون سکوت رو دوست دارم.
وقتی به خاطر من چندین سال با ناملایمات ساخته من اون ساختنش را دیوانه وار دوست دارم پس من نسبت به همسرم عاقلانه عاشق هستم.

زن هر چقدر هم که بزرگ شود،
همسر شود،
مادر شود،
مادر بزرگ شود،

درونش هنوز هم دختری کوچک چشم انتظار است، انتظار میکشد برای لوس شدن، محبت دیدن، دستی میخواهد برای نوازش، و چشمی برای ستایش، مهم نیست چند ساله شدی، زن که باشی،
دنیای درونت همیشه صورتی است....

تقدیم به همه ی فرشتگان O:-)

پیشاپیش 18 اسفند روز زن مبارک.... :)

خطرناک‌ترین چیز دنیا دختری نیست که موهاشو کوتاه کرده، خطرناک منم وقتی ندارمت...

شاید اون دختری که موهاشو کوتاه کرده دردش نداشتن بوده!

دبیر ادبیاتی می گفت:
این روزها بد جوری از این نسل جدید درمانده شده ام!! سالها ی پیش وقتی به درس لیلی و مجنون می رسیدم و با حسی شاعرانه داستان این دو دلداده را تعریف میکردم قطره اشکی از چشم دانش آموزی جاری میشد... یا به مرگ سهراب که میرسیدم همیشه اندوه وصف نشدنی را در چهره ی دانش آموزانم میدیدم .

همیشه قبل از عید اگر برای فراش مدرسه از بچه ها عیدی طلب میکردم خیلی ها داوطلب بودند و خودشان پیش قدم.... و امسال وقتی عیدی برای پیرمرد خدمتگزار خواستم تازه بعد از یک سخنرانی جگر سوز و جگر دوز هیچ کس حتی دستی بلند نکرد... وقتی به مرگ سهراب رسیدم یکی از آخر کلاس فریاد زد چه احمقانه چرا رستم خودش را به سهراب معرفی نکرد که این اتفاق نیفتد و نه تنها بچه ها ناراحت نشدند که رستم بیچاره و سهراب به نادانی و حماقت هم نسبت داده شدند..... وقتی شعر لیلی و مجنون را با اشتیاق در کلاس خواندم و از جنون مجنون از فراق لیلی گفتم

یکی پرسید لیلی خیلی قشنگ بود؟
گفتم از دیده ی مجنون بله ولی دختری سیاه چهره بود و زیبایی نداشت.
این بار نه یک نفر که کل کلاس روان شناسانه به این نتیجه رسیدند که قیس بنی عامر از اول دیوانه بوده عقل درست حسابی نداشته که عاشق یک دختر زشت شده،
تازه به خاطر او سر به بیابان هم گذاشته..... خلاصه گیج و مات از کلاس درس بیرون آمدم و ماندم که باید به این نسل جدید چه درسی داد که به تمسخر نگیرند و بدون فکر قضاوت نکنند.... ماندم که این نسل کجا می خواهند صبوری و از خود گذشتگی را بیاموزند....
نسلی که از جان گذشتن در راه عشق برایشان نامفهوم،
کمک به همنوع برایشان بی اهمیت،
مرگ پسر به دست پدر از نوع حماقت است.... امروز به این نتیجه رسیدم که باید پدر مادر های جوان که بچه های کوچک دارند از همین الان جایی در خانه سالمندان برای خودشان رزرو کنند.
این نسل تنها آباد کننده خانه سالمندان خواهند بود...

برای انهدام یک تمدن سه چیز را باید منهدم کرد
اول خانواده
دوم نظام آموزشی
و سوم الگوها
برای اولی منزلت زن را باید شکست.
برای دومی منزلت معلم.
و برای سومی منزلت بزرگان و اسطوره ها.

وقتی دختری میگه چی؟
به این دلیل نیست که نشنیده شما چی گفتید،
اون فقط داره به شما یک شانس میده که حرفتون رو عوض کنید..!

هرسربازی
درجیب هایش
درموهایش
ولای دکمه های یونیفورمش
زنی رابه میدان جنگ میبرد
آمارکشته های جنگ همیشه غلط بوده است
هرگلوله
دونفرراازپادرمی آوردسرباز ودختری که درسینه اش میتپد...

پرسیدم: «چند تا مرا دوست نداری؟» روی یک تکه از نیمرو، نمک پاشید. گفت: «چه سوال سختی.» گفتم: «به هر حال سوال مهمیه برام.» نشسته بودیم توی فضای باز کافه سینما. داشتیم صبحانه می خوردیم. کمی فکر کرد و گفت: «هیچی.» بلند بلند خندید. گفتم: «واقعا؟» آب پرتقالم را تا ته سر کشیدم. «واقعن هیچی دوستم نداری؟» گفت: «نه نه. صبر کن. منظورم اینه که تو جوابِ چند تا مرا دوست نداری، هیچی. یعنی خیلی دوستت دارم.» گفتم:«نه. اینطور نمیشه، تو گفتی هیچی.»

تکه ای از ژامبونِ‌ لوله شده را برید. گفت: «نه. اون اشتباه شد. هزار تا.» شروع کردم به کولی بازی. موهام را کشیدم. گفتم: «یعنی هزار تا منو دوست نداری؟» دختر و پسری که میز کناری نشسته بودند، با تعجب نگاهمان می کردند. گفتم: «این واقعن درست نیست. من این حجم از غصه رو نمی تونم تحمل کنم که تو منو هزار تا دوست نداشته باشی.» داشت با نوک چنگال، لوبیا قرمزهای توی ظرف را بازی می داد. گفت: «نمی دونم واقعن. خیلی سوال سختیه» لپ هاش گل انداخته بود. گفت: «شاید این سوال از اول هم غلطه. نباید بهش جواب می دادم.» گفتم: «باشه بذار یه جور دیگه بپرسم. اینطوری شاید راحت تر باشه برات. چند تا دوستم داری؟»

لبخند زد. چشم هام را گرد کردم و گفتم: «هان؟» بقیه دختر و پسرها و زن ها و مردها هم داشتند ما را تماشا می کردند. نانِ تُستِ کَره ای را گاز زدم و بقیه اش را گذاشتم گوشه بشقاب. داشت نگاهم می کرد. با آن چشم های سیاه درشت و گونه سرخ و لب های اناری. گفت: «هیچی.» پرسیدم: «هیچی؟» شانه اش را انداخت بالا. گفت: «هیچی دوستت ندارم.» لب و لوچه ام را آویزان کردم. گفت: «میمیرم برات و این ته همه دوست داشتن هامه.» داد کشیدم «هورا.» دست هایم را گره کردم و آوردم بالا. پیش خدمت ها داشتند با هم پچ می زدند. یکی شان آمد جلو و گفت: «قربان. اینطوری مردمو می ترسونید.» پرسیدم: «چطوری؟» آهسته تر گفت: «اینکه دارید با خودتون بلند بلند حرف می زنید.» به صندلی روبرویی اشاره کرد. خالی بود. بشقابِ صبحانه گرم، دست نخورده، سرد شده بود و نان ها خشک. خواستم بپرسم دختری که اینجا روبروی من نشسته بود، کجا رفت که همه چیز یادم افتاد. هشت سال گذشته بود.

ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻪ ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﺁﺷﭙﺰﯼ ﺑﻠﺪﻩ ﺯﻥ ﺯﻧﺪﮔﯿﻪ، ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻪ ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﻭ ﺁﺷﭙﺰﯼ ﺑﻠﺪﻩ ﻫﻢ ﺯﻥ ﺯﻧﺪﮔﯿﻪ،





ﮐﻼ ﺁﺷﭙﺰﯼ ﺑﻠﺪ ﺑﺎﺷﻪ ﺑﻘﯿﻪ ﭼﯿﺰﺍ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺲ. ����

چند وقت پیش،پسرم پرسید: مامان

برای ازدواج،کدوم رو انتخاب کنم،

دختری که دوستم داره،یا دختری رو که خیلی دوستش دارم.

درجا گفتم،دختری رو که دوستت داره.

یه کم فکر کرد و گفت: ولی سخته از کسی که دوستش دارم بگذرم.

گفتم:اگه تو الان نگذری،یه روزی اون ،بهانه برای از تو گذشتن رو
پیدا میکنه.

نمیدونم نظر شما چیه،ولی روش فکر کنید.

عشق یه زن،زندگی میده.

ولی عشق یه طرفه مرد،
خودخواهی به
بار میاره.

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

مردی, هستم, اخمو, حساس, لجباز, دختری, هستی, توانستی, تمام, معادلات, بزنی, گوشه, نقطه, کوچولو, رفتگی, داشته, باشه, لایق, عمیق, ترین, بوسه, هاست, پرسیدند, بیشتر, دوست, داری, همسرت, پاسخ, جالبی, عاشقانه, دارم, عاقلانه, گفتم, یعنی, کارهاش, افکارش, حرکاتش, چیزش, برام, زیباست, برای, دیگران, همسرم, زیبای, رویاهای, وقتی, ازدواج, زیباترین, موها, بنابرین, الان, موهای, زیبایش, سفید, میبینم, میپرستم, صورتش, بسیار, حالا, چروکهای, خطهای, سجده, میکنم, عصبانی, میشه, سکوت, میکنه, خاطر, چندین, ناملایمات, ساخته, ساختنش, دیوانه, نسبت, چقدر, بزرگ, مادر, درونش, هنوز, کوچک, انتظار, میکشد, محبت, دیدن, دستی, میخواهد, نوازش, چشمی, ستایش, نیست, ساله, باشی, دنیای, درونت, همیشه, صورتی, تقدیم, فرشتگان, پیشاپیش, اسفند, مبارک, موهاشو, کوتاه, کرده, خطرناک, ندارمت, شاید, دردش, نداشتن, بوده, دبیر, ادبیاتی, روزها, جوری, جدید, درمانده, سالها, لیلی, مجنون, رسیدم, شاعرانه, داستان, دلداده, تعریف, میکردم, قطره, اشکی, دانش, آموزی, جاری, میشد, سهراب, میرسیدم, اندوه, نشدنی, چهره, آموزانم, میدیدم, فراش, مدرسه, عیدی, خیلی, داوطلب, بودند, خودشان, امسال, پیرمرد, خدمتگزار, خواستم, تازه, سخنرانی, بلند, نکرد, کلاس, فریاد, احمقانه, معرفی, اتفاق, نیفتد, تنها, ناراحت, نشدند, بیچاره, نادانی, حماقت, اشتیاق, خواندم, فراق, قشنگ, دیده, سیاه, زیبایی, روان, شناسانه, نتیجه, عامر, درست, حسابی, نداشته, بیابان, گذاشته, خلاصه, بیرون, آمدم, ماندم, باید, درسی, تمسخر, نگیرند, بدون, قضاوت, نکنند, خواهند, صبوری, گذشتگی, بیاموزند, نسلی, گذشتن, برایشان, نامفهوم, همنوع, اهمیت, امروز, جوان, دارند, همین, جایی, خانه, سالمندان, رزرو, آباد, کننده, انهدام, تمدن, منهدم, خانواده, نظام, آموزشی, الگوها, اولی, منزلت, شکست, دومی, معلم, سومی, بزرگان, اسطوره, میگه, دلیل, نشنیده, گفتید, داره, شانس, میده, حرفتون, کنید, هرسربازی, درجیب, هایش, درموهایش, ولای, دکمه, یونیفورمش, رابه, میدان, میبرد, آمارکشته, هرگلوله, آوردسرباز, ودختری, درسینه, میتپد, پرسیدم, نداری, نیمرو, پاشید, سوال, سختی, مهمیه, نشسته, بودیم, فضای, کافه, سینما, داشتیم, صبحانه, خوردیم, هیچی, خندید, واقعا, پرتقالم, کشیدم, واقعن, دوستم, منظورم, اینه, جوابِ, دوستت, اینطور, نمیشه, ژامبونِ, برید, اشتباه, هزار, شروع, کولی, موهام, پسری, کناری, تعجب, نگاهمان, کردند, تونم, تحمل, چنگال, لوبیا, قرمزهای, دونم, سختیه, انداخته, غلطه, نباید, دادم, بذار, دیگه, بپرسم, اینطوری, برات, لبخند, بقیه, پسرها, مردها, داشتند, تماشا, نانِ, تُستِ, کَره, گذاشتم, بشقاب, درشت, گونه, اناری, شانه, بالا, لوچه, آویزان, میمیرم, هامه, هورا, هایم, آوردم, زدند, قربان, مردمو, ترسونید, چطوری, آهسته, اینکه, دارید, خودتون, زنید, صندلی, روبرویی, اشاره, خالی, بشقابِ, نخورده, اینجا, یادم, افتاد, گذشته, پسرم, مامان, کدوم, انتخاب, دوستش, درجا, سخته, بگذرم, نگذری, روزی, بهانه, پیدا, نمیدونم, زندگی, طرفه, خودخواهی, میاره,