کپشن های مربوط به روي

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی روي

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

ﺑﻪ ﻃﺮﺯ ﻋﺠﻴﺐ ﻭ ﺍﺣﻤﻘﺎﻧﻪ ﺍﻱ ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﻳﺖ ﺗﻨﮓ ﺍﺳﺖ !
ﺩﻟﺨﻮﺷﻲ ﻫﺎ ﮐﻢ ﻧﻴﺴﺖ !
ﺁﺩﻣﻬﺎﻱ ﺩﻭﺭُ ﺑﺮﻡ ﻫﻢ ﮐﻢ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ !
ﻣﻲ ﺁﻳﻨﺪ ﻟﺒﺨﻨﺪﻱ ﺭﻭﻱ ﻟﺒﻢ ﻣﻴﻨﺸﺎﻧﻨﺪ ﻭ ﻣﻴﺮﻭﻧﺪ !
ﻭﻟﻲ ﺩﻟﺘﻨﮕﻲ ﻋﺠﻴﺒﻲ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ... !
ﻧﻤﻴﺪﺍﻧﻢ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎﻳﺖ ﭼﻄﻮﺭ ﻣﻴﮕﺬﺭﺩ ... ﻧﻤﻴﺪﺍﻧﻢ ﺗﻮ ﻫﻢ ﺩﻟﺘﻨﮕﻲ ﻳﺎ ﻧﻪ؟ !
ﻣﻴﺪﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﻣﻴﺨﻮﺍﻧﻲ !
ﻭ ﻣﻴﺪﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﻧﻤﻴﺪﺍﻧﻲ ﭼﻘﺪﺭ ﺍﻳﻦ ﺩﻟﺘﻨﮕﻲ ﺑﺮﺍﻳﻢ ﺯﺟرﺁﻭﺭ ﺍﺳﺖ !
ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﮐﻤﺘﺮ ﻣﺮﺍ ﻣﻴﺸﻨﺎﺳﻨﺪ ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﻣﻴﮕﻮﻳﻨﺪ ﺧﻮﺵ ﺑﺤﺎﻟﺖ ...
ﭼﻪ ﺭﻭﺣﻴﻪ ﺍﻱ ﺩﺍﺭﻱ !
ﮐﺎﺵ ﺑﻠﺪ ﺑﻮﺩﻳﻢ ﻣﺜﻞ ﺗﻮ ﺳﺎﺩﻩ ﺑﮕﻴﺮﻳﻢ ﻭ ﺑﺨﻨﺪﻳﻢ...
ﺍﻣﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻣﻴﺸﻨﺎﺳﻨﺪ ، ﻣﻴﮕﻮﻳﻨﺪ ﻧﻔﺴﻬﺎﻳﺖ ﻏﺒﺎﺭ ﺩﺍﺭﺩ !!!
ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﺗﺎﺭ ﺍﺳﺖ !!!
ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﺑﮕﻮﻳﻢ ؟ !
ﺍﺯ ﺁﻏﻮﺷﻬﺎﻳﻲ ﮐﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺍﻡ ﻧﻤﻴﺸﻮﻧﺪ ؟ !
ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻫﺎﻳﻲ ﮐﻪ ﺷﺎﺩﻡ ﻧﻤﻴﮑﻨﻨﺪ ؟ !
ﺍﺯ ﺁﺩﻣﻬﺎﻳﻲ ﮐﻪ ﻧﻤﻴﺨﻮﺍﻫﻢ بیشتر ﺑﺸﻨﺎﺳﻤﺸﺎﻥ ؟ !
از ادمهایی که نزدیک میشوند و پس میزنم ؟!
ﺧﻼﺻﻪ ﺩﺭﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﻩ ﻫﺎ ....
ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﻩ ﻫﺎﯼ ﻟﻌﻨﺘﯽ ﮐﻪ ﺣﮑﻢ ﻧﺒﻮﺩﻧﺖ ﺑﺮﺗﻦ ﻧﺎﺭﺱ ﺷﺐ ﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﺻﺎﺩﺭ ﺷﺪ ... !
ﮐﺴﯽ ﭼﻪ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻀﺤﮏ ﺗﺮﯾﻦ ﺣﺎﻟﺖ ﻣﻤﮑﻦ .... ﻓﻘﻂ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺟﻨﯿﻦ ﻫﺎﯼ ﻋﻘﯿﻢ ﺑﻐﺾ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﻗﻮﺭﺕ ﻣﯽ ﺩﺍﺩﻡ...

#ناشناس

چه زیبا گفت سهراب سپهری:
ﺧﺪﺍ ﮔﺮ ﭘﺮﺩﻩ ﺑﺮ ﺩﺍﺭﺩ ﺯ ﺭﻭﻱ ﻛﺎﺭ آﺩﻣﻬﺎ
ﭼﻪ ﺷﺎﺩﻳﻬﺎ ﺧﻮﺭﺩ ﺑﺮﻫﻢ
ﭼﻪ ﺑﺎﺯﻳﻬﺎ ﺷﻮﺩ ﺭﺳﻮﺍ
ﻳﻜﻲ ﺧﻨﺪﺩ ﺯ آﺑﺎﺩی
ﻳﻜﻲ ﮔﺮﻳﺪ ﺯ ﺑﺮﺑﺎﺩﻱ
ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺟﺎﻥ ﻛﻨﺪ ﺷﺎﺩی
یکی ﺍﺯ ﺩﻝ ﻛﻨﺪ ﻏﻮﻏﺎ
ﭼﻪ ﻛﺎﺫﺏ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺻﺎﺩﻕ
ﭼﻪ ﺻﺎﺩﻕ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻛﺎﺫﺏ
ﭼﻪ ﻋﺎﺑﺪ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻓﺎﺳﻖ
ﭼﻪ ﻓﺎﺳﻖ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻋﺎﺑﺪ
ﭼﻪ ﺯﺷﺘﻲ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺭﻧﮕﻴﻦ
ﭼﻪ ﺗﻠﺨﻲ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺷﻴﺮﻳﻦ
ﭼﻪ ﺑﺎﻻﻫﺎ ﺭﻭﺩ پایین
ﭼﻪ ﺍﺳﻔﻠﻬﺎ ﺷﻮﺩ ﻋﻠﻴﺎ
ﻋﺠﺐ ﺻﺒﺮﻱ ﺧﺪﺍ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﭘﺮﺩﻩ ﺑﺮ ﻧﻤﻴﺪﺍﺭﺩ !...

ف : نسرین

پرﻓﺴﻮﺭ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﻣﻴﮕﻔﺖ: ﺩﺭ ﺩﻭﺭﻩ ﺗﺤﺼﻴﻼﺗﻢ ﺩﺭ ﺁﻣﺮﻳﻜﺎ ، ﺩﺭ ﻳﻚ ﻛﺎﺭ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺑﺎ دونفر ﺁﻣﺮﻳﻜﺎﻳﻲ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻛﺎﺗﺮﻳﻨﺎ ﻭ ﻓﻴﻠﻴﭗ، ﻛﻪ فیلیپ را نمی شناختم ﻫﻤﮕﺮﻭﻩ ﺷﺪﻡ. ﺍﺯ ﻛﺎﺗﺮﻳﻨﺎ ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ: ﻓﻴﻠﻴﭗ ﺭﻭ میشناسی؟ ﻛﺎﺗﺮﻳﻨﺎ ﮔﻔﺖ: ﺁﺭﻩ، ﻫﻤﻮﻥ ﭘﺴﺮﻱ ﻛﻪ ﻣﻮﻫﺎﻱ ﺑﻠﻮﻧﺪ ﻗﺸﻨﮕﻲ ﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﺭﺩﻳﻒ ﺟﻠﻮ ﻣﻴﺸﻴﻨﻪ؛ گفتم: ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ ﻛﻴﻮ ﻣﻴﮕﻲ.
ﮔﻔﺖ: ﻫﻤﻮﻥ ﭘﺴﺮ ﺧﻮﺵ ﺗﻴﭗ ﻛﻪ ﻣﻌﻤﻮﻻ ﭘﻴﺮﺍﻫﻦ ﻭ ﺷﻠﻮﺍﺭ ﺭﻭﺷﻦ ﺷﻴﻜﻲ ﺗﻨﺶ ﻣﻴﻜﻨﻪ.
ﮔﻔﺘﻢ: بازم نفهمیدم ﻣﻨﻈﻮﺭﺕ ﻛﻴﻪ؟ ﮔﻔﺖ: ﻫﻤﻮﻥ ﭘﺴﺮﻱ ﻛﻪ ﻛﻴﻒ ﻭ ﻛﻔﺸﺶ رو ﻫﻤﻴﺸﻪ با هم ﺳﺖ میکنه.
ﺑﺎﺯﻡ ﻧﻔﻬﻤﻴﺪﻡ ﻣﻨﻈﻮﺭﺵ ﻛﻲ ﺑﻮﺩ ! ﻛﺎﺗﺮﻳﻨﺎ ﺗﻮﻥ ﺻﺪﺍﺷﻮ ﻳﻜﻢ ﭘﺎﻳﻴﻦ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻓﻴﻠﻴﭗ ﺩﻳﮕﻪ، ﻫﻤﻮﻥ ﭘﺴﺮ ﻣﻬﺮﺑﻮﻧﻲ ﻛﻪ ﺭﻭﻱ ﻭﻳﻠﭽﻴﺮ ﻣﻴﺸﻴﻨﻪ... ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﻗﻴﻘﺎ ﻓﻬﻤﻴﺪﻡ ﻛﻴﻮ ﻣﻴﮕﻪ ﻭﻟﻲ ﺑﻪ ﻃﺮﺯ ﻏﻴﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺑﺎﻭﺭﻱ ﺭﻓﺘﻢ ﺗﻮ ﻓﻜﺮ...
ﺁﺩﻡ ﭼﻘﺪﺭ ﺑﺎﻳﺪ ﻧﮕﺎﻫﺶ ﺑﻪ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﻣﺜﺒﺖ ﺑﺎﺷﻪ ﻛﻪ ﺑﺘﻮﻧﻪ ﺍﺯ ﻭﻳﮋﮔﻲ ﻫﺎﻱ ﻣﻨﻔﻲ ﻭ ﻧﻘﺺ ﻫﺎ ی بقیه ﭼﺸﻢ ﭘﻮﺷﻲ ﻛﻨﻪ...
ﭼﻘﺪﺭ ﺧﻮﺑﻪ ﻣﺜﺒﺖ ﺩﻳﺪﻥ.
با خودم گفتم، ﺍﮔﺮ یکی دیگه ﺍﺯ ﻣﻦ ﺩﺭﻣﻮﺭﺩ ﻓﻴﻠﻴﭗ ﻣﻴﭙﺮﺳﻴﺪ ﭼﻲ ﻣﻴﮕﻔﺘﻢ؟؟؟ ﺣﺘﻤﺎ ﺳﺮﻳﻊ ﻣﻴﮕﻔﺘﻢ: ﻫﻤﻮﻥ ﻣﻌﻠﻮﻟﻪ ﺩﻳﮕﻪ.
ﻭﻗﺘﻲ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﺎﺗﺮﻳﻨﺎ ﺭﻭ ﺑﺎ ﺩﻳﺪگاه ﺧﻮﺩﻡ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﻛﺮﺩﻡ ، ﺧﻴﻠﻲ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻛﺸﻴﺪﻡ...
همه ی ویژگیهایی که به یه نفر نسبت میدیم فقط بستگی به دیدگاه ما داره...
با تغییر دیدگاهمون زندگی هم زیباتر خواهد شد...

نيمى از زندگى مان
ميشود صرفِ اينكه به آدمهاى ديگر ثابت كنيم،
ما چقدر خوشبختيم...
به آدمهايى كه شايد خوشبختى برايشان تعريفِ ديگرى دارد
حتى اگر واقعاً هم خوشبخت باشيم،
اما همين خودنمايى،
ما را تبديل ميكند به بدبخت ترين آدمِ روى زمين!
غذايى اگر جلويمان ميگذارند،
قبل از لذت بردن از غذا،
ترجيح ميدهيم آن را به رخِ ديگران بكشيم...
سفرى اگر ميرويم،
ترجيحمان اين است كه بگوييم،
ما آمديم به بهترين نقطه ى روى زمين،تو
بمان همان جهنم هميشگى...
واردِ رابطه اگر ميشويم،عالم و آدم را با خبر ميكنيم،
كه ببينيد چقدر خاطرِ من را ميخواهد،
تو اما بمان در همان پيله ى تنهايى ات...
ما لذت بردن را پاك فراموش كرده ايم
مسيرى را ميرويم كه خطِ پايان ندارد،
فقط ميرويم كه از بقيه جا نمانيم...!


شخصي کفشش را براي تعمير نزد کفاش مي برد.
کفاش نگاهي به کفش کرده مي گويد: اين کفش سه کوک مي خواهد و اجرت هر کوک ده تومان مي شود که درمجموع خرج کفش مي شود سي تومان.
مشتري قبول مي کند. پول را مي دهد و مي رود تا ساعتي ديگر برگردد و کفش تعمير شده را تحويل بگيرد.
کفاش دست به کار مي شود. کوک اول، کوک دوم و در نهايت کوک سوم و تمام.
اما با يک نگاه عميق در مي يابد اگر چه کار تمام است ولي يک کوک ديگر اگر بزند عمر کفش بيشتر مي شود و کفش، کفشتر خواهد شد. از يک سو قرار مالي را گذاشته و نمي شود طلب اضافه کند و از سوي ديگر دو دل است که کوک چهارم را بزند يا نزند.

او ميان نفع و اخلاق و ميان دل و قاعده ي توافق مانده است. يک دوراهي ساده که هيچ کدام خلاف عقل نيست. اگر کوک چهارم را نزند هيچ خلافي نکرده؛ اما اگر بزند به انسانيت تعظيم کرده.
اگر کوک چهارم را نزند روي خط توافق و قانون جلو رفته؛ اما اگر بزند صداي لبيک او آسمان اخلاق را پر خواهد کرد.

دنيا پر از فرصت کوک چهارم است. و من و تو کفاش هاي دو دل...

روزی شخصی از کودکی خردسال پرسید :
مسجد این محل کجاست فرزندم ؟
کودک گفت :
انتهاى همين كوچه به چپ برويد ، آن جا گنبد مسجد را خواهی دید

کودک را گفت : احسنت بر تو اى فرزند
من هم اکنون در آنجا مجلسى دارم ، بيا و بر سخنانم گوش فرا ده
کودک پرسید : مجلس بحث تو چه باشد

گفت : راه بهشت را بر مردم نشان دهم
کودک خندید و گفت :
تو راه مسجد را ندانى چگونه راه بهشت را به مردم نشان میدهی!

✘چِــقدر سَختــہ

✘از چيـزـے دِل بِكنــے

✘كِـہ تـو رويــاهات

✘يِہ عُمر باهاش زِندگے میكردے :)

امروز ظهر ناهار عدس پلو داشتيم ،
نه اينکه بد مزه باشد ، من دوست ندارم ...
ناهار نخوردم ، يک تکه خربزه با دست گاز زدم و رفتم سر ِ درسم ، بقيه هم ناهارشان را خوردند رفتند پي ِ کارشان ...
خيلي اتفاق خاصي نيفتاد !
نه بقيه تب کردند که من ناهار نخورده ام نه من از گشنگي مُردم ...
حالا من اگر عدس پلو را به زور مي خوردم برنج و عدس و آب و روغن را که حرام مي کردم هيچ ، هر قاشقي هم که پايين مي دادم عذاب مي کشيدم ...

اگر از تنهايي رنج مي بَريد خواهشا به عدس پلو قانع نشويد ، برويد بگرديد غذاي مورد علاقه تان را پيدا کنيد ، مثلا زرشک پلو با مرغ ...
اين که از سر تنهايي وارد يک رابطه با کسي شويد که خيلي دوستش نداريد ، هم خودتان را عذاب مي دهيد و هم طرف مقابلتان را حرام مي کنيد ...
هميشه به خاطر نياز هايتان دست به هر کاري نزنيد ،
هيچ وقت عدس پلو را بخاطر گشنگی نخوريد.

در بيمارستان ها وقت شام و ناهار ، غذاها خيلي متفاوت است .
به يك نفر سوپ، چلوكباب و دسر مي دهند
و به يك كسي فقط سوپ مي دهند

و به يك نفر حتي سوپ هم نمي دهند و مي گويند كه فقط آب بخور

به يك كسي مي گويند كه حتي آب هم نخور

جالب است كه هيچ كدام از اين بيماران اعتراض ندارند

زيرا آنها پذيرفته اند كه كسي كه اين تشخيص ها را داده است طبيب است و آن كسي كه طبيب است حكيم است .

پس اگر خدا به يك كسي كم داده يا زياد داده ، شما گله و شكوه نكنيد كه چرا به او بيشترداده اي و به من كمتر داده اي .
اين كارها روي حساب و حكمت است

خدایا به داده و نداده ات شکرت

"اکثرِ ما ، شیفته ی اولین روز‌های آدم‌ها می‌شویم.
اگر شخصیتی که اطرافیان ما بعد از چند روز ، چند هفته یا چند ماه نشان میدهند ، همان روز‌های اول بروز میدادند ، چه بسا که تعداد زیادی از ما نه تنها دل‌بسته نمی‌شدیم ، بلکه حتی طرف این آدم‌ها هم نمیرفتیم.
به این ترتیب هزینه‌های روحی ،روانی‌ و جسمی‌ که متحمل می‌شویم هم کاهش پیدا می‌‌کرد.
شاداب تر بودیم. خوش اخلاق تر. کمتر قرص خواب استفاده می‌‌کردیم.
کمتر سیگار می‌‌کشیدیم. کمتر فحش و ناسزا نثار در و دیوار و دنیا می‌‌کردیم ....
براستی چرا ، چرا از تجربه‌ها درس نمی‌گیریم و باز از همان روز‌های اول به همه اعتماد می‌کنیم ؟؟؟
چرا؟؟؟؟
وقتي مي گم هيچكس، يعني دقيقا هيچكس.
روزاي زيادي بايد بگذره تا آدم قانع بشه فقط خودش هست و خودش.
تا باورش بشه از بقيه، جز يه اسم و چندتا خاطره ي كوچيك چيزي براش نمي مونه.
بيست سال
چهل سال
هفتاد سال زندگي، فقط براي تلمبار كردن اسم روي اسمه.
براي جايگزين كردن خاطره جاي خاطره. اما حاصل جمع همشون صفره.
يه روز مي شيني عمرت رو ورق مي زني،
سير تا پيازت رو واسه خودت تعريف مي كني...
اينجاس كه مي فهمي،
چقدر براي هيچكس نگران شدي
چقدر براي هيچكس غصه خوردي
چقدر براي هيچكس دلتنگ شدي
چقدر براي هيچكس دعا كردي
چقدر براي هيچكس بووووووودي....
به خودت مياي، به اطرافت نگاه مي كني.
هيچكس نيست..
دقيقا هيچكس."

#نیکی_فیروزکوهی #پویا_جمشیدی

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

بیشتر, ادمهایی, نزدیک, میشوند, میزنم, ناشناس, زیبا, سهراب, سپهری, پایین, نسرین, دونفر, فیلیپ, شناختم, میشناسی, گفتم, بازم, نفهمیدم, میکنه, بقیه, خودم, دیگه, ویژگیهایی, نسبت, میدیم, بستگی, دیدگاه, داره, تغییر, دیدگاهمون, زندگی, زیباتر, خواهد, نيمى, زندگى, ميشود, صرفِ, اينكه, آدمهاى, ديگر, ثابت, كنيم, چقدر, خوشبختيم, آدمهايى, شايد, خوشبختى, برايشان, تعريفِ, ديگرى, دارد, واقعاً, باشيم, همين, خودنمايى, تبديل, ميكند, بدبخت, ترين, آدمِ, زمين, غذايى, جلويمان, ميگذارند, بردن, ترجيح, ميدهيم, ديگران, بكشيم, سفرى, ميرويم, ترجيحمان, بگوييم, آمديم, بهترين, نقطه, بمان, همان, جهنم, هميشگى, واردِ, رابطه, ميشويم, عالم, ميكنيم, ببينيد, خاطرِ, ميخواهد, پيله, تنهايى, فراموش, كرده, مسيرى, پايان, ندارد, بقيه, نمانيم, شخصي, کفشش, تعمير, کفاش, نگاهي, کرده, گويد, اجرت, تومان, درمجموع, مشتري, قبول, ساعتي, برگردد, تحويل, بگيرد, نهايت, تمام, عميق, يابد, بزند, بيشتر, کفشتر, قرار, مالي, گذاشته, اضافه, چهارم, نزند, ميان, اخلاق, قاعده, توافق, مانده, دوراهي, ساده, کدام, خلاف, نيست, خلافي, نکرده؛, انسانيت, تعظيم, قانون, رفته؛, صداي, لبيک, آسمان, دنيا, فرصت, روزی, شخصی, کودکی, خردسال, پرسید, مسجد, کجاست, فرزندم, انتهاى, كوچه, برويد, گنبد, خواهی, احسنت, اکنون, آنجا, مجلسى, دارم, سخنانم, باشد, بهشت, مردم, نشان, خندید, ندانى, چگونه, میدهی, چِقدر, سَختہ, چيزے, بِكنے, روياهات, عُمر, باهاش, زِندگے, میكردے, امروز, ناهار, داشتيم, اينکه, دوست, ندارم, نخوردم, خربزه, رفتم, درسم, ناهارشان, خوردند, رفتند, کارشان, خيلي, اتفاق, خاصي, نيفتاد, کردند, نخورده, گشنگي, مُردم, حالا, برنج, روغن, حرام, کردم, قاشقي, پايين, دادم, عذاب, کشيدم, تنهايي, بَريد, خواهشا, قانع, نشويد, بگرديد, مورد, علاقه, پيدا, کنيد, مثلا, زرشک, دوستش, نداريد, خودتان, دهيد, مقابلتان, هميشه, نياز, هايتان, کاري, نزنيد, بخاطر, گشنگی, نخوريد, بيمارستان, غذاها, متفاوت, چلوكباب, دهند, گويند, بخور, جالب, كدام, بيماران, اعتراض, ندارند, زيرا, آنها, پذيرفته, تشخيص, داده, طبيب, حكيم, زياد, شكوه, نكنيد, بيشترداده, كمتر, كارها, حساب, حكمت, خدایا, نداده, شکرت, اکثرِ, شیفته, اولین, روزهای, میشویم, شخصیتی, اطرافیان, هفته, میدهند, بروز, میدادند, تعداد, زیادی, دلبسته, نمیشدیم, بلکه, نمیرفتیم, ترتیب, هزینههای, روحی, روانی, جسمی, متحمل, کاهش, پیدا, میکرد, شاداب, بودیم, کمتر, خواب, استفاده, میکردیم, سیگار, میکشیدیم, ناسزا, نثار, دیوار, دنیا, براستی, تجربهها, نمیگیریم, اعتماد, میکنیم, وقتي, هيچكس, يعني, دقيقا, روزاي, زيادي, بايد, بگذره, خودش, باورش, چندتا, خاطره, كوچيك, چيزي, براش, مونه, بيست, هفتاد, زندگي, تلمبار, كردن, اسمه, جايگزين, حاصل, همشون, صفره, شيني, عمرت, پيازت, واسه, اينجاس, فهمي, نگران, خوردي, دلتنگ, كردي, مياي, اطرافت,