این روزها دائماً یاد این نامه‌ی فروغ فرخزاد به پرویز شاپور میفتم که می‌گفت:

‏«گاهی‌ اوقات از خودم می‌پرسم که برای چه زنده‌ام.
زندگی وقتی خالی از عشق و نوازش بود، وقتی چشم‌های مردی با محبّتی سرشار پیوسته نگران انسان نبود، وقتی انسان احساس کرد که تنهاست به چه درد می‌خورد؟»

‌به قول سعدی:
گویند که هر چیز، به هنگام بُود خوش
ای عشق چه چیزی که خوشی در همه هنگام؟


. .

#کپشن‌خاص
نیاز داریم هممون که بهمون اهمیت داده بشه!
اوایل اونقدر دوست دارن و آرزو دارن باهات حرف بزنن ، هی تند تند حالتو میپرسن ، بهت عشق میدن و از این چیزا ، تا اینکه میزاری وارد زندگیت شن! فکر می‌کنن تو دیگه نمیتونی ترکشون کنی ، یا نمیتونی بزاریشون کنار ؛ اتفاقا یه جوری میزارمتون کنار که انگار اصلا از اول نبودید! فکر نکنید که به طور کامل متعلق به شمام، صمیمی شدن دلیل بر راحت بودن خیالتون به اینکه از دستمون ندید نیست!
‌

به کجا باید پناه برد؟
به شادی که از ما می‌گریزد؟
به امید که گاهی هست و گاهی نه؟
یا به عشق؟ که دردی‌ست سوزنده در کنج دل.

𝐃𝐞𝐚𝐫 𝐦𝐞 𝐈 𝐚𝐦 𝐬𝐨 𝐩𝐫𝐨𝐮𝐝 𝐨𝐟 𝐭𝐡𝐞 𝐞𝐧𝐝𝐥𝐞𝐬𝐬 𝐡𝐨𝐮𝐫𝐬 𝐲𝐨𝐮 𝐩𝐮𝐭 𝐢𝐧 𝐭𝐨 𝐡𝐞𝐚𝐥 𝐚𝐧𝐝 𝐠𝐫𝐨𝐰 𝐋𝐨𝐯𝐞 𝐦𝐞

منِ عزیزم من به تمام ساعت‌های بیشماری که به پیشرفت و رشد اختصاص دادی،خیلی افتخار می‌کنم
با عشق از طرف خودم .️

و تو
هر جا و هر کجای جهان که باشی
باز به رویاهای من بازخواهی گشت
تو
مرا ربوده
مرا کشته
مرا به خاکستر خواب‌ها نشانده‌ای
هم از این روست که هر شب
تا سپیده دم بیدارم
عشق همین است در سرزمین من
من کشنده‌ی خواب های خویش را
دوست می‌دارم


. .

یه نشونه از عاشق شدن بگم؟

کنارش انقدر آرومی دلت می‌خواد بگیری بخوابی و خوابت می‌گیره،چون عشق باعث میشه تموم هورمون‌های آرامش بخش توی ما ترشح بشه🫀

اینو یه جا پین کنید بعدا متوجه‌ش میشید:

"بعضی وقتام خدا نجاتتون میده، ولی شما شکست عشقی حسابش میکنید!"

آخرین مرتبه‌ی عشق اگر سوختن است
پس چرا صبر؟ بسوزانم و خاکستر کن

محمد عزیزی

. .

پرسیدم بهار چیست؟
کسی گفت، امیدواری دانه‌ای در دل خاک سرمازده.
شوق عشقی، در جان خسته‌ی آدمیزادی …

#معصومه_صابر