یک فنجان آرامش میخواهد دل تنها و ترک خورده ام
ویک جرعه از نگاه عاشقانه تو
با تو که باشم سیراب میشوم از عشق
تو که در کنارم باشی آرامش هم هست ...
#فاطمه_یزدی
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی فاطمه_ی
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
- گرمایِ #مرداد همیشه ،
گرمایِ تنت را به یادم می آورد...
آه ..
آه اگر می دانستی
که تنت وطنم بود..!
#فاطمه_یزدی
دعاهای زیر از کتاب سومین جشنواره بینالمللی "دستهای کوچک دعا" است.
خدای عزیزم! در سال جدید کمک کن تا مادربزرگم دوباره دندان دربیاورد آخر او دندان مصنوعی دارد!
(الناز جهانگیری / 10 ساله)
ای خدا! کاش همه مادرها مثل قدیم خودشان نان بپزند من مجبور نباشم در صف نان بایستم!
(شاهین روحی / 11 ساله)
آرزو دارم سر آمپولها نرم باشد!
(تاده نظربیگیان / ۵ ساله)
خدای مهربانم! من در سال جدید از شما میخواهم اگر در شهر ما سیل آمد فوراً من را به ماهی تبدیل کنی!
(نسیم حبیبی / ۷ ساله)
ای خدای مهربان! پدر من آرایشگاه دارد. من همیشه برای سلامت بودن او دعا میکنم.
از تو میخواهم بازار آرایشگاه او و همه آرایشگاهها را خوب کنی تا بتوانم پول عضویت کانون را از او بگیرم چون وقتی از او پول عضویت کانون را میخواهم میگوید بازار آرایشگاه خوب نیست!
(فرشته جبار نژاد ملکی / 11 ساله)
خدای عزیزم! من تا حالا هیچ دعایی نکردم. میتونی لیستت رو نگاه کنی. خدایا ازت میخوام صدای گریه برادر کوچیکم رو کم کنی!
(سوسن خاطری / 9 ساله)
آرزوی من این است که ای کاش مامان و بابام عیدی من را از من نگیرند. آنها هر سال عیدیهایی را که من جمع میکنم از من میگیرند و به بچه آنهایی میدهند که به من عیدی میدهند!
(سحر آذریان / ۹ ساله)
بسم الله الرحمن الرحیم.
خدایا!
از تو میخواهم که برادرم به سربازی برود و آن را تمام کند. آخه او سرباز فراری است. مادرم هی غصه میخورد و میگوید کی کارت پایان خدمت میگیری؟
(حسن / 8 ساله)
خدایا! کاری کن وقتی آدمها میخوان دروغ بگن یادشون بره!
(پویا گلپر / 10 ساله)
خدا جون! تو که اینقدر بزرگ هستی چطوری میای خونه ما؟ دعا میکنم در سال جدید به این سؤالم جواب بدی!
(پیمان زارعی / 10 ساله)
خدایا! یک برادر تپل به من بده!!
(زهره صبورنژاد / 7 ساله)
خدایا! در این لحظه زیبا و عزیز از تو میخواهم که به پدر و مادر همه بچههای تالاسمی پول عطا کنی تا همه ما بتوانیم داروی "اکسجید" را بخیریم و از درد و عذاب سوزن در شبها رها شویم و در خواب شبانهیمان مانند بچههای سالم پروانه بگیریم و از کابوس سوزن رها شویم...
(مهسا فرجی / 11 ساله)
دلم میخواهد حتی اگر شوهر کنم خمیر دندان ژلهای بزنم!
(روشنک روزبهانی / 8 ساله)
خدایا! تمام بچههای کلاسمان زن داداش دارند از تو میخواهم مرا زن داداش بدهی!
(شایان نوری / 9 ساله)
خدایا ماهی مرا زنده نگه دار و اگر مرد پیش خودت نگه دار و ایشالله من بتوانم خدا را بوس کنم و خانم معلممان هم مرا بوس کند
(امیرحسام سلیمی / 6 ساله)
خدیا! دعا میکنم که در دنیا یک جاروبرقی بزرگ اختراع شود تا دیگر رفتگران خسته نشوند!
(فاطمه یارمحمدی / 11 ساله)
ای خدا! من بعضی وقتها یادم میرود به یاد تو باشم ولی خدایا کاش تو همیشه به یاد من بیوفتی و یادت نرود!
(شقایق شوقی / 9 ساله)
خدایا مهدکودک از خانه ما آنقدر دور باشد که هر چه برویم، نرسیم. بعد با مامان و کیف صبحانه برگرديم خانه. پاهای من هم یک دعا دارند آنها کفش پاشنه بلند تلق تلوقی میخوان دعامیکنند بزرگ شوند که قدشان دراز شود!
(باران خوارزمیان / 4 ساله)
خدایا! برام یک عروسک بده. خدایا! برای داداشم یک ماشین پلیس بده!
(محمد حسین اوستادی / 7 ساله)
خدایا! من دعا میکنم که گاو باشم! و شیر بدهم تا از شیر، کره، پنیر و ماست برای خوراک مردم بسازم!
(سالار یوسفی / 11 ساله)
خدای قشنگ سلام! خدایا چرا حیوانات درس نمیخواننداما ما باید هر روز درس بخوانیم؟ در سال جدید دعا ميکنم آنها درس بخوانند و ما مثل آنها استراحت کنیم!
(نیشتمان وازه / 10 ساله)
خدای عزیزم! سلام. من پارسال با دوستم در خونهها را میزدیم و فرار میکردیم. خدایا منو ببخش و اگه مُردم بخاطر این کار منو به جهنم نبر چون من امسال دیگه این کار رو نمیکنم!
(هدیه مصدری / 12 ساله)
خدایا! دست شما درد نکند
ما شما را خیلی دوست داریم!
(مینا امیری / 8 ساله)
گاهی نمیدانی و نمیمانی و نمیخواهی
گاهی نمیدانی چون نمیخواهی
گاهی نمیمانی چون نمیخواهی
گاهی ماندَنَت بر پایه ی نخواستن است
گاهی بر پایه ی ندانستن
گاهی برای کسی که دوستَش داری میمانی بی دلیل
گاهی هم نمیخواهی چون نمیدانی برای چه بخواهی
اما من...
میخواهَمَت چون میدانم،
دوستَت دارم بی آنکه بدانم برای چه،
نمیخواهم که بدانم چرا دوستَت نداشته باشم!
تو دلیلِ هر چه باشی و نباشی
دلیلِ معنا شدنِ من هستی و
همین بس!♡
#فاطمه_ی
دستانم را به آرامی به دیوارِ سرد اتاقم میکشم
سکوت حکمفرماست
پاهایم را در آغوش میگیرم
سردی دیوار را را حس میکنم
بیشتر در خود جمع میشوم
دستهایم را بیشتر فشرده میکنم و سرما در تنم هست
کمی بیشتر دیوار را را حس میکنم
گرم شده...
گرم شدم...
وجودم آن را گرم کرد...
یا او وجودم را گرم کرد...!
نمیدانم...
شاید بهتر است بدانم
مدتهاست هم آغوشیِ سرد دیوارِ اتاقم را
به گرمای کاذب آغوش اطرافیانم ترجیح میدهم!
#فاطمه_ی
تو
به دلم
به ثانیه هام
به تمام لحظه هام
به تمام اشکهام
به تمام لحظات تنهاییم
به اندازه ی تموم بغضام
به تمام بی انگیزگیهام و دلتنگیام
یک بودن بدهکاری...
لحظه هایم تو را طلب دارند و بس...!♡
من یک "تو" به تمام دقایقم بدهکارم...!♡
#فاطمه_ی
من
اینجا
یک لیلی ام،اما مرا مجنون میخوانند
من
اینجا تنها
یک نفره دوست داشتَنت را به دوش میکشم
من
اینجا
یک نفس برایَت میخوانم
که دوستَت دارم
که عاشقانه برایَت مینویسم
که دستانَت را میخواهم که بر تمام وجودِ من بکشی
و من غرق در دریای وجودَت شوم
من
اینجا
چشمم را به عکسانَت گره زدم و با خیالَت ضیافتِ شبانه دارم!
یادَت باشد...
من اینجا
شب به شب،رویا به رویا،
تو را مرور میکنم و خیالَت را خوب آموختم!
من اینجا
عاشقانه تو را میخواهم!♡
#فاطمه_ی
مثل یک حسِ عجیب
مثل یک اشکِ روان
مثل یک رویا
من همانم
که بی همانند
با روشِ خود
تو را دوست دارم!♡
#فاطمه_ی
من بی بهونه به یه فردایی فکر میکنم
که تو منتظر منی
من اون فردا رو میخوام...
از وقتی یادمه انتظار کشیدن و دوست نداشتم
اما طعم انتظارو با تو دوست دارم
تو معنیِ هرچه هست و نیستی
جایی قشنگتر از آغوشِت
زلالیِ رنگ چشمات
و پر مهرتر از دستات نمیشه پیدا کرد♡
تو بهونه ی هر کدوم از تک تک دغدغه هامی
من این فردا و دنیا رو فقط با تومیبینم
فقط با تو میخوام...!♡
#فاطمه_ی
مــن و
بـــاورهـایـمــ
اســـــیرِ یک "تو" شده ایم♡
#فاطمه_ی