کپشن های مربوط به هبوط

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی هبوط

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

‏به بابام گفتم دیگه وقت زن گرفتنمه گفت پس کی وقت گه نخوردنت میرسه

« هبوط »

درد داشت؟
-نه بابا،مگه دفه اولمه :)))

«هبوط»

فهمیده ام که معمولی بودن شجاعت می خواهد.
آدم اگر یاد بگیرد معمولی باشد
نه نقاشی را میگذارد کنار،
نه دماغش اگر معمولی است را عمل می کند،
نه غصه می خورد که ماشینش معمولی است،
نه حق غذا خوردن در یک سری از رستوران های معمولی را از خودش میگیرد،
نه حق لبخند زدن به یک سری آدمها را،
نه حق پوشیدن یک سری لباس ها را.
حقیقت این است که "ترین" ها همیشه در هراس زندگی می کنند. هراس هبوط (سقوط) در لایه آدم های "معمولی".
و این هراس می تواند حتی لذت زندگی،
نوشتن، درس خواندن، نقاشی کشیدن، ساز زدن،
خوردن، نوشیدن و پوشیدن را از دماغشان دربیاورد.
.
تصمیم گرفته ام خودِ معمولی م را پرورش دهم.
نمی خواهم دیگر آدم ها مرا
فقط با "ترین"هایم به رسمیت بشناسند.
از حالا
به خود معمولی ا م عشق می ورزم
و به آدم ها هم اجازه دهم به منِ معمولی عشق بورزند

تهمینه میلانی

معمولی بودن!
معمولی بودن در زندگی، میتواند سخت ترین وضعیت ممکن باشد.
مثلا:
شاگرد معمولی بودن، قیافه معمولی داشتن، دونده معمولی بودن، نقاش معمولی بودن، دانشجوی معمولی بودن، نویسنده معمولی بودن، معمولی ساز زدن و معمولی رقصیدن و معمولی جشن عروسی بر پاکردن، معمولی مهمانی دادن، فرزند معمولی داشتن... منظورم از "معمولی" همان است که عالی و ایده آل و منحصر به فرد و کمیاب و در پشت ابرها نیست، بلکه همین جا، روی زمین، کنار ما، فراوان و بسیار هست.
فرهنگ ایده آل گرایی تیغ دولبه ای است که هم انگیزه ایست مثبت برای پیشرفت و هم می تواند شوق و ذوق فراوان آدمهای معمولی را شهید کند. من مثلا بعد از سالها با علاقه نقاشی کشیدن، روزی که فهمیدم در نقاشی خیلی معمولی ام برای همیشه نقاشی را کنار گذاشتم. این کنار کشیدن زمانی بود که همکلاسی دبیرستانم، در عرض دو دقیقه با مداد بی جانش، چهره معلم مان را کوبید کنار طرحی که من بیست دقیقه طول کشیده بود تا دزدکی در حاشیه جزوه از او بکشم.
حقیقت این است که دوستم در نقاشی یک نابغه بود و تمرین و پیگیری من خیلی با نبوغ او فاصله داشت و من لذت نقاشی کشیدن را از خودم گرفتم تا خفت معمولی بودن را تحمل نکنم.
آن روزها آنقدر ضعیف بودم که با شاخص های "ترین" زندگی کرده و خود را مقایسه می کردم. و این ترین بودن آدم را ضعیف و شکننده می کند.
شاید همه آدم ها اینطور نباشند. من اما، همیشه در درونم یک سوپر انسان داشته ام که می خواست اگر دست به گچ بزند، آن گچ حتماً بایستی طلا شود. یک توانای مطلق که در هیچ کاری حق معمولی بودن را ندارد.
اما امروز فهمیده ام که معمولی بودن شجاعت می خواهد. آدم اگر یاد بگیرد معمولی باشد نه نقاشی را میگذارد کنار، نه دماغش اگر معمولی است را عمل می کند، نه غصه می خورد که ماشینش معمولی است، نه حق غذا خوردن در یک سری از رستوران های معمولی را از خودش میگیرد، نه حق لبخند زدن به یک سری آدم ها را، نه حق پوشیدن یک سری لباس ها را.
حقیقت این است که "ترین" ها همیشه در هراس زندگی می کنند. هراس هبوط (سقوط) در لایه آدم های "معمولی". و این هراس می تواند حتی لذت زندگی، نوشتن، درس خواندن، نقاشی کشیدن، ساز زدن، خوردن، نوشیدن و پوشیدن را از دماغشان دربیاورد.
تصمیم گرفته ام خودِ معمولی ام را پرورش دهم. نمی خواهم دیگر آدم ها مرا فقط با "ترین"هایم به رسمیت بشناسند.
از حالا خودِ معمولی م را به معرض نمایش می گذارم و به خود معمولیم عشق می ورزم و به آدم ها هم اجازه مى دهم به منِ معمولی عشق بورزند

۩๑๑۩۞ ۩۩๑๑۩۞ ۩۩๑๑۩۞ ۩۩๑๑۩۞ ۩۩๑๑۩۞ ۩

فهمیده ام که معمولی بودن شجاعت می خواهد.

آدم اگر یاد بگیرد معمولی باشد

نه نقاشی را میگذارد کنار،

نه دماغش اگر معمولی است را عمل می کند،

نه غصه می خورد که ماشینش معمولی است،

نه حق غذا خوردن در یک سری از رستوران های معمولی را از خودش میگیرد،

نه حق لبخند زدن به یک سری آدمها را،

نه حق پوشیدن یک سری لباس ها را.

حقیقت این است که “ترین” ها همیشه در هراس زندگی می کنند.

هراس هبوط (سقوط) در لایه آدم های “معمولی”.

و این هراس می تواند حتی لذت زندگی،

نوشتن، درس خواندن، نقاشی کشیدن، ساز زدن،

خوردن، نوشیدن و پوشیدن را از دماغشان دربیاورد.

تصمیم گرفته ام خودِ معمولی م را پرورش دهم.

نمی خواهم دیگر آدم ها مرا فقط با “ترین” هایم به رسمیت بشناسند.

از حالا خودِ معمولی م را به معرض نمایش می گذارم

و به خود معمولی ام عشق می ورزم

و به آدم ها هم اجازه می دهم به منِ معمولی عشق بورزند

۩۩.تهمینه میلانی۩
۩๑๑۩۞ ۩۩๑๑۩۞ ۩۩๑๑۩۞ ۩۩๑๑۩۞ ۩۩๑๑۩۞ ۩


و تو ، چند گامی از "حاشیه" به درون آی و چشمهایت را با هر دو دستت سایه کن و...

تا به " بوی سخنم " ، نه به "دلالت الفاظم"، به دل این کویر راه یابی...

و آنگاه به نفرین و یا آفرین من بنشینی.

و پیش از آنکه بیندیشی تا چه بگویی؟ بیاندیش که چه میگویم؟

دکترعلی شریعتی
هبوط در کویر ص. 231

هر چه هست برای مصلحتی است؛؛
هر که هست به خاطر منفعتی است؛؛
هیچ چیز به "خودش"نمی ارزد؛؛
هیچ کس برای "خودش"چیزی نیست؛؛
همه چیز را و همه کس را برای سودی گذاشته اند؛؛
*هبوط در کویر
دکتر علی شریعتی

در ميان گونه گونه مرگ ها / تلخ تر مرگي ست، مرگ برگ ها

زان که در هنگامه ي اوج و هبوط / تلخي مرگ ست با شرم سقوط

وز دگر سو?
خوش ترين مرگ جهان
زانچه بيني? آشکارا و نهان

رو به بالا و ز پستي ها رها / خوش ترين مرگي ست، مرگ شعله ها . . .

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

بابام, گفتم, دیگه, گرفتنمه, نخوردنت, میرسه, هبوط, داشت, اولمه, فهمیده, معمولی, بودن, شجاعت, خواهد, بگیرد, باشد, نقاشی, میگذارد, کنار, دماغش, ماشینش, رستوران, خودش, میگیرد, لبخند, آدمها, پوشیدن, لباس, حقیقت, ترین, همیشه, هراس, زندگی, کنند, سقوط, لایه, تواند, نوشتن, خواندن, کشیدن, نوشیدن, دماغشان, دربیاورد, تصمیم, گرفته, خودِ, پرورش, خواهم, دیگر, هایم, رسمیت, بشناسند, حالا, ورزم, اجازه, بورزند, تهمینه, میلانی, میتواند, وضعیت, ممکن, مثلا, شاگرد, قیافه, داشتن, دونده, دانشجوی, نویسنده, رقصیدن, عروسی, پاکردن, مهمانی, دادن, فرزند, منظورم, عالی, ایده, منحصر, کمیاب, ابرها, نیست, بلکه, زمین, فراوان, بسیار, فرهنگ, گرایی, دولبه, انگیزه, ایست, مثبت, برای, پیشرفت, آدمهای, شهید, سالها, علاقه, روزی, فهمیدم, خیلی, گذاشتم, زمانی, همکلاسی, دبیرستانم, دقیقه, مداد, جانش, چهره, معلم, کوبید, طرحی, بیست, کشیده, دزدکی, حاشیه, جزوه, بکشم, دوستم, نابغه, تمرین, پیگیری, نبوغ, فاصله, خودم, گرفتم, تحمل, نکنم, روزها, آنقدر, ضعیف, بودم, شاخص, کرده, مقایسه, کردم, شکننده, شاید, اینطور, نباشند, درونم, سوپر, انسان, داشته, خواست, بزند, حتماً, بایستی, توانای, مطلق, کاری, ندارد, امروز, معرض, نمایش, گذارم, معمولیم, ۩۩۩۞, میلانی۩, گامی, چشمهایت, دستت, سایه, سخنم, دلالت, الفاظم, کویر, یابی, آنگاه, نفرین, آفرین, بنشینی, آنکه, بیندیشی, بگویی, بیاندیش, میگویم, دکترعلی, شریعتی, مصلحتی, است؛؛, خاطر, منفعتی, ارزد؛؛, چیزی, نیست؛؛, سودی, گذاشته, اند؛؛, ميان, گونه, مرگي, هنگامه, تلخي, ترين, جهان, زانچه, بيني, آشکارا, نهان, بالا, پستي, شعله,