کپشن های مربوط به يكي

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی يكي

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

چه زیبا گفت سهراب سپهری:
ﺧﺪﺍ ﮔﺮ ﭘﺮﺩﻩ ﺑﺮ ﺩﺍﺭﺩ ﺯ ﺭﻭﻱ ﻛﺎﺭ آﺩﻣﻬﺎ
ﭼﻪ ﺷﺎﺩﻳﻬﺎ ﺧﻮﺭﺩ ﺑﺮﻫﻢ
ﭼﻪ ﺑﺎﺯﻳﻬﺎ ﺷﻮﺩ ﺭﺳﻮﺍ
ﻳﻜﻲ ﺧﻨﺪﺩ ﺯ آﺑﺎﺩی
ﻳﻜﻲ ﮔﺮﻳﺪ ﺯ ﺑﺮﺑﺎﺩﻱ
ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺟﺎﻥ ﻛﻨﺪ ﺷﺎﺩی
یکی ﺍﺯ ﺩﻝ ﻛﻨﺪ ﻏﻮﻏﺎ
ﭼﻪ ﻛﺎﺫﺏ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺻﺎﺩﻕ
ﭼﻪ ﺻﺎﺩﻕ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻛﺎﺫﺏ
ﭼﻪ ﻋﺎﺑﺪ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻓﺎﺳﻖ
ﭼﻪ ﻓﺎﺳﻖ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻋﺎﺑﺪ
ﭼﻪ ﺯﺷﺘﻲ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺭﻧﮕﻴﻦ
ﭼﻪ ﺗﻠﺨﻲ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺷﻴﺮﻳﻦ
ﭼﻪ ﺑﺎﻻﻫﺎ ﺭﻭﺩ پایین
ﭼﻪ ﺍﺳﻔﻠﻬﺎ ﺷﻮﺩ ﻋﻠﻴﺎ
ﻋﺠﺐ ﺻﺒﺮﻱ ﺧﺪﺍ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﭘﺮﺩﻩ ﺑﺮ ﻧﻤﻴﺪﺍﺭﺩ !...

ف : نسرین

پرﻓﺴﻮﺭ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﻣﻴﮕﻔﺖ: ﺩﺭ ﺩﻭﺭﻩ ﺗﺤﺼﻴﻼﺗﻢ ﺩﺭ ﺁﻣﺮﻳﻜﺎ ، ﺩﺭ ﻳﻚ ﻛﺎﺭ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺑﺎ دونفر ﺁﻣﺮﻳﻜﺎﻳﻲ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻛﺎﺗﺮﻳﻨﺎ ﻭ ﻓﻴﻠﻴﭗ، ﻛﻪ فیلیپ را نمی شناختم ﻫﻤﮕﺮﻭﻩ ﺷﺪﻡ. ﺍﺯ ﻛﺎﺗﺮﻳﻨﺎ ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ: ﻓﻴﻠﻴﭗ ﺭﻭ میشناسی؟ ﻛﺎﺗﺮﻳﻨﺎ ﮔﻔﺖ: ﺁﺭﻩ، ﻫﻤﻮﻥ ﭘﺴﺮﻱ ﻛﻪ ﻣﻮﻫﺎﻱ ﺑﻠﻮﻧﺪ ﻗﺸﻨﮕﻲ ﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﺭﺩﻳﻒ ﺟﻠﻮ ﻣﻴﺸﻴﻨﻪ؛ گفتم: ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ ﻛﻴﻮ ﻣﻴﮕﻲ.
ﮔﻔﺖ: ﻫﻤﻮﻥ ﭘﺴﺮ ﺧﻮﺵ ﺗﻴﭗ ﻛﻪ ﻣﻌﻤﻮﻻ ﭘﻴﺮﺍﻫﻦ ﻭ ﺷﻠﻮﺍﺭ ﺭﻭﺷﻦ ﺷﻴﻜﻲ ﺗﻨﺶ ﻣﻴﻜﻨﻪ.
ﮔﻔﺘﻢ: بازم نفهمیدم ﻣﻨﻈﻮﺭﺕ ﻛﻴﻪ؟ ﮔﻔﺖ: ﻫﻤﻮﻥ ﭘﺴﺮﻱ ﻛﻪ ﻛﻴﻒ ﻭ ﻛﻔﺸﺶ رو ﻫﻤﻴﺸﻪ با هم ﺳﺖ میکنه.
ﺑﺎﺯﻡ ﻧﻔﻬﻤﻴﺪﻡ ﻣﻨﻈﻮﺭﺵ ﻛﻲ ﺑﻮﺩ ! ﻛﺎﺗﺮﻳﻨﺎ ﺗﻮﻥ ﺻﺪﺍﺷﻮ ﻳﻜﻢ ﭘﺎﻳﻴﻦ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻓﻴﻠﻴﭗ ﺩﻳﮕﻪ، ﻫﻤﻮﻥ ﭘﺴﺮ ﻣﻬﺮﺑﻮﻧﻲ ﻛﻪ ﺭﻭﻱ ﻭﻳﻠﭽﻴﺮ ﻣﻴﺸﻴﻨﻪ... ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﻗﻴﻘﺎ ﻓﻬﻤﻴﺪﻡ ﻛﻴﻮ ﻣﻴﮕﻪ ﻭﻟﻲ ﺑﻪ ﻃﺮﺯ ﻏﻴﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺑﺎﻭﺭﻱ ﺭﻓﺘﻢ ﺗﻮ ﻓﻜﺮ...
ﺁﺩﻡ ﭼﻘﺪﺭ ﺑﺎﻳﺪ ﻧﮕﺎﻫﺶ ﺑﻪ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﻣﺜﺒﺖ ﺑﺎﺷﻪ ﻛﻪ ﺑﺘﻮﻧﻪ ﺍﺯ ﻭﻳﮋﮔﻲ ﻫﺎﻱ ﻣﻨﻔﻲ ﻭ ﻧﻘﺺ ﻫﺎ ی بقیه ﭼﺸﻢ ﭘﻮﺷﻲ ﻛﻨﻪ...
ﭼﻘﺪﺭ ﺧﻮﺑﻪ ﻣﺜﺒﺖ ﺩﻳﺪﻥ.
با خودم گفتم، ﺍﮔﺮ یکی دیگه ﺍﺯ ﻣﻦ ﺩﺭﻣﻮﺭﺩ ﻓﻴﻠﻴﭗ ﻣﻴﭙﺮﺳﻴﺪ ﭼﻲ ﻣﻴﮕﻔﺘﻢ؟؟؟ ﺣﺘﻤﺎ ﺳﺮﻳﻊ ﻣﻴﮕﻔﺘﻢ: ﻫﻤﻮﻥ ﻣﻌﻠﻮﻟﻪ ﺩﻳﮕﻪ.
ﻭﻗﺘﻲ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﺎﺗﺮﻳﻨﺎ ﺭﻭ ﺑﺎ ﺩﻳﺪگاه ﺧﻮﺩﻡ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﻛﺮﺩﻡ ، ﺧﻴﻠﻲ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻛﺸﻴﺪﻡ...
همه ی ویژگیهایی که به یه نفر نسبت میدیم فقط بستگی به دیدگاه ما داره...
با تغییر دیدگاهمون زندگی هم زیباتر خواهد شد...

روزي در مجلس محدثين بودم
برخی به بيان روايات
از اين و آن افتخار مي كردند.

يكي صدهزار روايت حفظ بود
و آن ديگري چهل هزار.

همه مي گفتند :
" حَدّثني فلان عن فلان "

خطاب به آن ها گفتم:
يكي از شما نيست كه بگويد: "حدثني قلبي عن ربي"
( دل من از خداي شنيد که . . . ؟)

️اگر از خدا چيزي شنيده ايد، عرضه كنيد.
از اين و آن چه فايده ...؟!

"مقالات شمس تبريزي"

چیست؟
به نوعي رابطه گفته ميشود كه مدت آن يك هفته الا سه ماه به طول مي انجامد. در اين نوع رابطه طرفين يكديگر را عشقم، نفسم، زندگيم ،همیشگیمی،مامان بچه هام،پدر توله سگام ناميده و در اين مدت خود رادر فضای مجازی علل الخصوص اینستاگرام با پست های آنچنانی و کامنت های آنچنانی تر زیر پست هم، خفه ميكنند. در اين نوع رابطه كه فقط بين انسان ها جاريست بعد از مدتي يكي از طرفين مبتلا به بيماري چُس کنی شده و سمتي ديگر كشيده ميشود و طرف ديگر مبتلا به افسردگي با دست و پايي خط خطي و عکس های پروفایل "هه" "من گرگم ولی فلانم کردن " ،
"من با تنهایی تو به تنهایی" كه پس از دل داري دادن هاي يك شخص ديگر موجب تسكين و ايجاد يك رل فور اِور ديگر ميشود و اين داستان ادامه دارد... :))))

"يكي از مهمترين دستاوردهايي كه مي توانيد داشته باشيد اين است كه خودتان باشيد"

هميشه تو ذهنم سوال بود
"دو نفر باهم تفاهم دارن" يعني چي
تا اينكه تو اومدي
خيلي خوب بوديم باهم،
خيلي دوستت داشتم
اما خيلي چيزارو تحمل ميكردمو،
كسي نميدونست.
همه ميگفتن چقدر شما باهم خوبين،
چقدر شما تفاهم دارين باهم
تا اينكه فهميدم
"تفاهم دارين با هم"
يعني كنار مياد هميشه يكي،
يكي داره ميبخشه همش

مرد روي ميز رفت ، فرياد زد
همه سمت اون برگشتند،تمام كافه
تمام صداها خوابيد و تنها صداي
لرزش پاهاي او روي ميز لق كافه ميامد
كسي چيزي نگفت كسي از جايش بلند نشد
مرد ماشه را كشيد و تنش مثل لخته اي گوشت
روي ميز ولو شد ، چه صداي مهيبي
تقنگ درست زير ميز افتاد
زير ميزي كه حالا داشت از خون سرخ ميشد
هيچ كس جلو نرفت ،هيچ كس چيزي نگفت
تنها من بودم كه اروم سمت اون رفتم
چشمانش باز بود و وحشت زده
با وحشتي ابدي انگار من رو ميديد
تو مردمك هاي چشماش نگاه كردم
چقدر شبيه هر روز من بود
چقدر شبيه بقيه بود
بقيه اي كه هنوز با بهت نگاه ميكردند
تمام ما يي كه اون روز تو اون كافه بوديم
يادمون هست دقيقا فريادي كه قبل از صداي
اسلحه شنيديم رو ،هر شب قبل خواب
اين صدا تو سر تك تك ما تكرار ميشه
صدايي كه هنوز داره ميگه :
اي كاش تمام اين تاريكي را
ميبلعيدم و سفيدي را بازدم ميكردم
اي كاش طبيعت مرا پاي درخت چند ساله اي
خاك كند تا من در روح جهان بيدار باشم
اون تو روح جهان بيدار ماند
همونطور كه تو تنهايي قبل از خواب ما
بيدار بود .

خوان لاستيكو

سهراب سپهری چقدر زیبا گفت:

ﺧﺪﺍ ﮔﺮ ﭘﺮﺩﻩ ﺑﺮ ﺩﺍﺭﺩ ﺯ ﺭﻭی ﻛﺎﺭ آﺩﻣﻬﺎ!
ﭼﻪ ﺷﺎﺩﻳﻬﺎ ﺧﻮﺭﺩ ﺑﺮﻫﻢ ...
ﭼﻪ ﺑﺎﺯﻳﻬﺎ ﺷﻮﺩ ﺭﺳﻮﺍ ...
ﻳﻜی ﺧﻨﺪﺩ ﺯ آﺑﺎﺩﻱ...
ﻳﻜﻲ ﮔﺮﻳﺪ ﺯ ﺑﺮﺑﺎﺩی ...
ﻳﻜی ﺍﺯ ﺟﺎﻥ ﻛﻨﺪ ﺷﺎﺩی ...
ﻳﻜی ﺍﺯ ﺩﻝ ﻛﻨﺪ ﻏﻮﻏﺎ ...
ﭼﻪ ﻛﺎﺫﺏ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺻﺎﺩﻕ ...
ﭼﻪ ﺻﺎﺩﻕ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻛﺎﺫﺏ ...
ﭼﻪ ﻋﺎﺑﺪﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻓﺎﺳﻖ ...
ﭼﻪ ﻓﺎﺳﻖ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻋﺎﺑﺪ ...
ﭼﻪ ﺯﺷﺘی ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺭﻧﮕﻴﻦ ...
ﭼﻪ ﺗﻠﺨی ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺷﻴﺮﻳﻦ ...
ﭼﻪ ﺑﺎﻻﻫﺎ ﺭﻭﺩ پايين ...

ﻋﺠﺐ ﺻﺒﺮی ﺧﺪﺍ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﭘﺮﺩﻩ ﺑﺮنمیدﺍﺭﺩ!!

مردي در هنگام رانندگي، درست جلوي حياط يك تيمارستان پنچر شد و مجبورشد همان جا به تعويض لاستيك بپردازد.
هنگامي كه سرگرم اين كار بود، ماشين ديگري به سرعت از روي مهره هاي چرخ كه در كنار ماشين بودند گذشت و آن ها را به درون جوي آب انداخت و آب مهره ها را برد.
مرد حيران مانده بود كه چه كار كند.
تصميم گرفت كه ماشينش را همان جا رها كند و براي خريد مهره چرخ برود.
در اين حين، يكي از ديوانه ها كه از پشت نرده هاي حياط تيمارستان نظاره گر اين ماجرا بود، او را صدا زد و گفت:
از ٣ چرخ ديگر ماشين، از هر كدام يك مهره بازكن و اين لاستيك را با ٣ مهره ببند و برو تا به تعميرگاه برسي.
آن مرد اول توجهي به اين حرف نكرد ولي بعد كه با خودش فكر كرد ديد راست مي گويد و بهتر است همين كار را بكند.
پس به راهنمايي او عمل كرد و لاستيك زاپاس را بست.
هنگامي كه خواست حركت كند رو به آن ديوانه كرد و گفت:

خيلي فكر جالب و هوشمندانه اي داشتي.
پس چرا توي تيمارستان انداختنت؟
ديوانه لبخندي زد و گفت:

من اينجام چون ديوانه ام. ولي احمق كه نيستم!

اصغر فرهادی :
بعد از نمايش يك فيلم ايراني، با دوستان خارجي نشسته بوديم به گفتگو. يكيشان پرسيد: آن پسرك سر چهار راه چه مي فروخت؟ مواد مخدر بود يا... .
من پاسخ دادم فال مي فروخت.
پرسيد فال چيه؟ گفتم شعر. شعرهاي شاعر بزرگمان حافظ.
با هيجان گفت: يعني شما از كشوري مي آييد كه در خيابانهايش شعر مي فروشند و مردم عادي پول مي دهند و شعر مي خرند؟؟!!
مي رفت سر ميزهاي مختلف و با شگفتي اين را به همه مي گفت!
و اين يعني زاويهء ديد؛ يكي سياهي مي بيند و یکی زیبایی!

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

زیبا, سهراب, سپهری, پایین, نسرین, دونفر, فیلیپ, شناختم, میشناسی, گفتم, بازم, نفهمیدم, میکنه, بقیه, خودم, دیگه, ویژگیهایی, نسبت, میدیم, بستگی, دیدگاه, داره, تغییر, دیدگاهمون, زندگی, زیباتر, خواهد, روزي, مجلس, محدثين, بودم, برخی, بيان, روايات, افتخار, كردند, صدهزار, روايت, ديگري, گفتند, حَدّثني, فلان, خطاب, نيست, بگويد, حدثني, قلبي, خداي, شنيد, چيزي, شنيده, عرضه, كنيد, فايده, مقالات, تبريزي, چیست, نوعي, رابطه, گفته, ميشود, هفته, انجامد, طرفين, يكديگر, عشقم, نفسم, زندگيم, همیشگیمی, مامان, توله, سگام, ناميده, رادر, فضای, مجازی, الخصوص, آنچنانی, کامنت, ميكنند, انسان, جاريست, مدتي, مبتلا, بيماري, سمتي, كشيده, افسردگي, پايي, پروفایل, گرگم, فلانم, کردن, تنهایی, داري, دادن, موجب, تسكين, ايجاد, اِور, داستان, ادامه, دارد, مهمترين, توانيد, داشته, باشيد, خودتان, هميشه, ذهنم, سوال, باهم, تفاهم, دارن, يعني, اينكه, اومدي, خيلي, بوديم, دوستت, داشتم, چيزارو, تحمل, ميكردمو, نميدونست, ميگفتن, چقدر, خوبين, دارين, فهميدم, كنار, مياد, ميبخشه, فرياد, برگشتند, تمام, كافه, صداها, خوابيد, صداي, لرزش, پاهاي, ميامد, نگفت, جايش, بلند, ماشه, لخته, گوشت, مهيبي, تقنگ, درست, افتاد, ميزي, حالا, ميشد, نرفت, اروم, رفتم, چشمانش, وحشت, وحشتي, ابدي, انگار, ميديد, مردمك, چشماش, نگاه, شبيه, بقيه, هنوز, ميكردند, يادمون, دقيقا, فريادي, اسلحه, شنيديم, تكرار, صدايي, ميگه, تاريكي, ميبلعيدم, سفيدي, بازدم, طبيعت, درخت, ساله, جهان, بيدار, باشم, ماند, همونطور, تنهايي, خوان, لاستيكو, پايين, نمید, مردي, هنگام, رانندگي, جلوي, حياط, تيمارستان, پنچر, مجبورشد, همان, تعويض, بپردازد, هنگامي, سرگرم, ماشين, سرعت, مهره, بودند, گذشت, درون, انداخت, حيران, مانده, تصميم, گرفت, ماشينش, براي, خريد, برود, ديوانه, نرده, نظاره, ماجرا, كدام, بازكن, ببند, تعميرگاه, برسي, توجهي, نكرد, خودش, راست, بهتر, همين, بكند, راهنمايي, زاپاس, خواست, حركت, جالب, هوشمندانه, داشتي, انداختنت, لبخندي, اينجام, احمق, نيستم, اصغر, فرهادی, نمايش, فيلم, ايراني, دوستان, خارجي, نشسته, گفتگو, يكيشان, پرسيد, پسرك, چهار, فروخت, مواد, مخدر, پاسخ, دادم, شعرهاي, شاعر, بزرگمان, حافظ, هيجان, كشوري, آييد, فروشند, عادي, دهند, خرند, ميزهاي, مختلف, شگفتي, زاويهء, ديد؛, سياهي, بيند, زیبایی,