کپشن های مربوط به پيرى

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی پيرى

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

وقتى تصميم مى گيرى يك احساس
بنام ازدواج را به سرانجام برسانى
اولين حركت مفيد اين است كه از خودت بپرسى
آيا واقعا باور دارى كه تا سنين پيرى از سخن گفتن با اين شخص لذت خواهى برد

تاکید میکنم«سخـن گفتن »
نه هـمخوابگـى
تمامى مسائل ديگر در ازدواج،موقت و گذرا است
تا زمانى كه دو نفر حـرفى براى گفتن
و گوشى براى شنيدن دارند
مى شود به عمر ارتباطشان اميـد داشت.

فریدریش_نیچه

پيرى در روستايى هر روز براى نماز صبح از منزل خارج و به مسجد مى رفت.
در يک روز بارانى، پير صبح براى نماز از خانه بيرون آمد، چند قدمى كه رفت در چاله ای افتاد، خيس و گلى شد. به خانه بازگشت لباس را عوض كرد و دوباره برگشت، پس از مسافتى براى بار دوم خيس و گلى شد برگشت لباس راعوض كرد ازخانه براى نماز خارج شد. ديد در جلوى در، جوانى چراغ به دست ايستاده است سلام كرد و راهي مسجد شدند، هنگام ورود به مسجد ديد جوان وارد مسجد نشد پرسيد اى جوان براى نماز وارد مسجد نمى شوى؟
جوان گفت نه، اى پير، من شيطان هستم.
براى بار اول كه بازگشتى خدابه فرشتگان گفت تمام گناهان او را بخشيدم.
براى بار دوم كه بازگشتى خدا به فرشتگان گفت تمام گناهان اهل خانه او را بخشيدم.
ترسيدم اگر براى بار سوم در چاله بيفتى خداوند به فرشتگان بگويد تمام گناهان اهل روستا را بخشيدم كه من اين همه تلاش براى گمراهى آنان داشتم.
براى همين آمدم چراغ گرفتم تا به سلامت به مسجد برسى!

چشم هايم ضعيف شده اند
و دست هايم مى لرزند
انگار ديگر بزرگ شده ام
بچه كه بودم فكر مى كردم
كسى به سنِّ امروزِ من
يعنى " آدم بزرگ "
هميشه دوست داشتم بزرگ شوم
هنوز هم مطمئن نيستم كه شده ام يا نه
اما...
حالا از پيرى مى ترسم
از دچار شدن به سرنوشتِ پدر
از فراموش شدن
از سرما
از برف
از
...
مى ترسم



{ سیامک عباسی }
خاطرات متروك ...