دست کشیدن رو باید تا الان یاد گرفته باشی-
--دست کشیدن خوراک هر روز منه، دست کشیدم از تمومِ خودم، خودم هم دست کشیده از تمومِ من، نه من خود را گردن میگیرم و نه تن‌م روح‌م را.

رنج کشیدن را خوب بلدم، در غصه خوردن استادم.اما خیلی وقت است که شادی را ازیاد برده‌ام.

یکاری می‌کنی وقتی می‌بینمت نفس کشیدن رو فراموش می‌کنم.

دقت کردید وقتی از یه نفر انرژی خوبی نمی‌گیرید، دیگه همچیش تو مخه، حرف زدن، راه رفتن، حتی نفس کشیدنش؛ عجیبه

‌
سعدی :

ز همه دست کشیدم که تو باشی همه‌ام
با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد .



. .

هیچ‌وقت فقط چون صبر و حوصله‌ی انتظار کشیدن برای چیزهای بهتر رو نداری طرف چیزی که کمتر از ارزشته ، نرو.

به این فکر میکنم که اگه رابطه ای که الان دارم،
‏به هر علتی تموم بشه،
‏با احتمال بالایی آخرین رابطه ای میشه که خواهم داشت.
‏سنم،مشغله م ، موقعیتم و مهمتر از همه روحیه م، توان انتظار کشیدن نداره
‏و یه رابطه، از ابتدا تا انتها، همه ش انتظاره....

نمونه‌ی بارز از خودگذشتگی در عشق اونجاست که ناظم حکمت میگه:
‏انتظار کشیدن
خود جهنم بود.
اما منتظرت ماندم.

بار اولیه تو زندگیم که خودم توان بیرون کشیدن خودم از ناراحتی رو ندارم؛شاید منتظرم؟

«تو محکم بودی، برای همین کسی به احتمال رنج کشیدنت فکر نکرده بود.»


. .