کپشن های مربوط به کودکش

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی کودکش

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

‏سرخپوست پیری

برای کودکش از حقایق زندگی چنین گفت:
در وجود هر انسان،
همیشه مبارزه ایی وجود دارد...
مانند؛ مبارزه ی دو گرگ!
که یکی از گرگها سمبل بدیها
مثل، حسد، غرور، شهوت، تکبر، وخود خواهی
و دیگری
سمبل مهربانی، عشق، امید، وحقیقت است.
کودک پرسید:
پدر کدام گرگ پیروز میشود؟
پدرلبخندی زد و گفت؛
گرگی که تو به آن غذا میدهی

پیرمردی برای کودکش از حقایق زندگی چنین گفت:
در وجود هر انسان،همیشه مبارزه ایی وجود دارد...
مانند؛ مبارزه ی دو گرگ!

که یکی از گرگها سمبل بدیها
مثل، حسد، غرور، شهوت، تکبر،
وخود خواهی
و …
دیگری سمبل مهربانی، عشق، امید، وحقیقت است.

کودک پرسید:
پدر کدام گرگ پیروز میشود؟

پدرلبخندی زد و گفت؛
گرگی که تو به آن غذا میدهی...


''فرستنده :پاییز''

رابرت داینس
قهرمان ورزش گلف آرژانتین زمانی در یک مسابقه موفق شد مبلغ زیادی پول برنده شود. در پایان مراسم و پس از گرفتن جایزه ، زنی به سوی او دوید و با تضرع و زاری از او خواست تا پولی به او بدهد تا بتواند کودک بیمارش را از مرگ نجات دهد. زن گفت که هیچ پولی برای پرداخت هزینه درمان ندارد و اگر رابرت به او کمک نکند کودکش ازدست خواهد رفت. قهرمان گلف درنگ نکرد و تمام پول را به زن داد.

هفته بعد یکی از مقامات انجمن گلف به رابرت گفت: ساده لوح! خبر جالبی برات دارم، آن زن اصلاً بچه مریضی نداشته که هیچ، حتی ازدواج هم نکرده. اون به تو کلک زده دوست من!

رابرت با خوشحالی جواب داد: "خدا را شکر! پس هیچ کودکی در حال مرگ نبوده! این که خیلی عالیه"

امپاتی (empathy) چیست؟

"امپاتی" به معنی خود را به جای دیگران قرار دادن است. مادری کودکش را به گردش می برد. او خیلی خوشحال است اما کودک زار زار گریه می کند.

مادر ابتدا دلیل گریه کودک را نمی فهمد اما وقتی خود را جای کودک می گذارد و از دید کودک به جهان می نگرد، تازه متوجه می شود کودک فقط پاهای آدمها را می بیند، و در این شلوغی چیز دیگری نمی بیند. از این پایین دنیا خیلی خسته کننده است.

هرچه توانایی امپاتی در شما افزایش پیدا کند، ارتباطهای صمیمانه تری با دیگران خواهید داشت.
پژوهشگران معتقدند که امپاتی می تواند تا حد زیادی مشکلات خانوادگی را که عموما از عدم درک متقابل ناشی می شود، حل و فصل کند.
اگر پدر و یا مادر هستید خودتان را جای فرزندتان بگذارید ، آیا چنین والدینی را دوست دارید؟ خودتان را جای همسر، معلم، شاگرد، فروشنده، خریدار و یا دوستتان بگذارید.
آیا طرف مقابلتان را دوست دارید؟
"توانایی امپاتی را تمرین کنید و در خود افزایش دهید."

دکتر جیمز اِنس مینگر

در یک روز گرم تابستان، پسر کوچکی با عجله لباسهایش را در آورد و خنده کنان داخل دریاچه شیرجه رفت.

مادرش از پنجره نگاهش می‌کرد و از شادی کودکش لذت می‌برد. مادر ناگهان تمساحی را دید که به سوی پسرش شنا می‌کرد.

مادر وحشت زده به سمت دریاچه دوید و با فریادش پسرش را صدا زد. پسرش سرش را برگرداند ولی دیگر دیر شده بود.

تمساح با یک چرخش پاهای کودک را گرفت تا زیر آب بکشد. مادر از راه رسید و از روی اسکله بازوی پسرش را گرفت.

تمساح پسر را با قدرت می‌کشید ولی عشق مادر آنقدر زیاد بود که نمی گذاشت پسر در کام تمساح رها شود.

کشاورزی که در حال عبور از آن حوالی بود، صدای فریاد مادر را شنید و به طرف آنها دوید و با چنگک محکم بر سر تمساح زد و او را فراری داد.

پسر را سریع به بیمارستان رساندند. دو ماه گذشت تا پسر بهبودی پیدا کند.

پاهایش با آرواره های تمساح سوراخ سوراخ شده بود و روی بازوهایش جای زخم ناخنهای مادرش مانده بود.

خبرنگاری که با کودک مصاحبه می‌کرد از او خواست تا جای زخمهایش را به او نشان دهد. پسر شلوارش را کنار زد و با ناراحتی زخمها را نشان داد.

سپس با غرور بازوهایش را نشان داد و گفت: «این زخم‌ها را دوست دارم، اینها خراش‌های عشق مادرم هستند.»

گاهی مثل یک کودک قدرشناس، خراش‌های عشق خداوند را به خودت نشان بده. خواهی دید چقدر دوست داشتنی هستند.

نوه عمه ام با خمیر بازی برای خودش سبیل گذاشته زنگ زده به مهد کودکشون گفته فراز امروز نمیاد
مربیه گفته فراز تویی؟
گفته نه من پدرم هستم

مادر کودکش را شیر می دهد
و کودک از نور چشم مادر
خواندن و نوشتن می آموزد
وقتی کمی بزرگتر شد
کیف مادر را خالی می کند
تا بسته سیگاری بخرد
بر استخوان های لاغر
و کم خون مادر راه می رود
تا از دانشگاه فارغ التحصیل شود
وقتی برای خودش "مردی" شد
پا روی پا می اندازد
و در یکی از کافه تریاهای روشنفکران
کنفرانس مطبوعاتی ترتیب می دهد و می گوید :
عقل زن کامل نیست ...

یادمان نرود ؛
همه ی ما شیر مادرمان را خورده ایم ...

ادیسون به خانه بازگشت یاد داشتی به مادرش داد
گفت : این را آموزگارم داد گفت فقط مادرت بخواند
مادر در حالی که اشک در چشمان داشت برای کودکش خواند:
فرزند شما یک نابغه است واین مدرسه برای او کوچک است آموزش او را خود بر عهده بگیرید




سالها گذشت مادرش از دنیا رفته بود روزی ادیسون که اکنون بزرگترین مخترع قرن بود در گنجه خانه خاطراتش را مرور میکرد برگه ای در میان شکاف دیوار اورا کنجکاو کرد آن را دراورده و خواند
نوشته بود : کودک شما کودن است از فردا اورا به مدرسه راه نمی دهیم
ادیسون ساعتها گریست


ودر خاطراتش نوشت :
توماس آلوا ادیسون
کودک کودنی بود که توسط یک مادر قهرمان به نابغه قرن تبدیل شد

عاشقی یاد گرفتنی نیست هیچ مادری گریه را به کودکش یاد نمی‌دهد عاشق که بودی دست کم تشری که با نگاهت می‌زدی دل آدم را پاره نمی‌کرد مهم نیست من که برای معامله نیامده ام اصل مهم این است که هنوز تمام راه‌ها به تو ختم می‌شوند وتو در جیب‌هایت تکه‌هایی از بهشت را پنهان کرده ای

غضنفر واسه ماهیگیری نارنجک میندازه تو رودخونه یه مشت ماهی ریز میاد رو آب. میزنه زیر گریه میگه الهی بمیرم زدم تو مهد کودکشون..

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

سرخپوست, پیری, برای, کودکش, حقایق, زندگی, چنین, وجود, انسان, همیشه, مبارزه, دارد, مانند؛, گرگها, سمبل, بدیها, غرور, شهوت, تکبر, وخود, خواهی, دیگری, مهربانی, امید, وحقیقت, پرسید, کدام, پیروز, میشود, پدرلبخندی, گفت؛, گرگی, میدهی, پیرمردی, فرستنده, پاییز, رابرت, داینس, قهرمان, ورزش, آرژانتین, زمانی, مسابقه, موفق, مبلغ, زیادی, برنده, پایان, مراسم, گرفتن, جایزه, دوید, تضرع, زاری, خواست, پولی, بدهد, بتواند, بیمارش, نجات, پرداخت, هزینه, درمان, ندارد, نکند, ازدست, خواهد, درنگ, نکرد, تمام, هفته, مقامات, انجمن, ساده, جالبی, برات, دارم, اصلاً, مریضی, نداشته, ازدواج, نکرده, دوست, خوشحالی, جواب, کودکی, نبوده, خیلی, عالیه, امپاتی, چیست, معنی, دیگران, قرار, دادن, مادری, گردش, گریه, ابتدا, دلیل, فهمد, وقتی, گذارد, جهان, نگرد, تازه, متوجه, پاهای, آدمها, بیند, شلوغی, پایین, دنیا, خسته, کننده, هرچه, توانایی, افزایش, پیدا, ارتباطهای, صمیمانه, خواهید, پژوهشگران, معتقدند, مشکلات, خانوادگی, عموما, متقابل, ناشی, هستید, خودتان, فرزندتان, بگذارید, والدینی, دارید, همسر, معلم, شاگرد, فروشنده, خریدار, دوستتان, مقابلتان, تمرین, کنید, دهید, دکتر, جیمز, اِنس, مینگر, تابستان, کوچکی, عجله, لباسهایش, آورد, خنده, کنان, داخل, دریاچه, شیرجه, مادرش, پنجره, نگاهش, میکرد, شادی, میبرد, ناگهان, تمساحی, پسرش, وحشت, فریادش, برگرداند, چرخش, بکشد, اسکله, بازوی, قدرت, میکشید, آنقدر, گذاشت, کشاورزی, عبور, حوالی, صدای, شنید, آنها, چنگک, محکم, فراری, سریع, بیمارستان, رساندند, گذشت, بهبودی, پاهایش, آرواره, سوراخ, بازوهایش, ناخنهای, مانده, خبرنگاری, مصاحبه, زخمهایش, نشان, شلوارش, کنار, ناراحتی, اینها, خراشهای, مادرم, هستند, گاهی, قدرشناس, خداوند, چقدر, داشتنی, خمیر, بازی, خودش, سبیل, گذاشته, کودکشون, گفته, فراز, امروز, نمیاد, مربیه, تویی, پدرم, هستم, خواندن, نوشتن, آموزد, بزرگتر, خالی, بسته, سیگاری, بخرد, استخوان, لاغر, دانشگاه, فارغ, التحصیل, اندازد, کافه, تریاهای, روشنفکران, کنفرانس, مطبوعاتی, ترتیب, گوید, کامل, نیست, یادمان, نرود, مادرمان, خورده, ادیسون, خانه, بازگشت, داشتی, آموزگارم, مادرت, بخواند, چشمان, نابغه, واین, مدرسه, آموزش, عهده, بگیرید, سالها, رفته, روزی, اکنون, بزرگترین, مخترع, گنجه, خاطراتش, مرور, برگه, میان, شکاف, دیوار, اورا, کنجکاو, دراورده, نوشته, کودن, فردا, دهیم, ساعتها, گریست, توماس, آلوا, کودنی, توسط, تبدیل, عاشقی, گرفتنی, نمیدهد, تشری, نگاهت, میزدی, پاره, نمیکرد, معامله, نیامده, هنوز, راهها, میشوند, جیبهایت, تکههایی, بهشت, پنهان, غضنفر, واسه, ماهیگیری, نارنجک, میندازه, رودخونه, میزنه, میگه, الهی, بمیرم,