عکس و متن
وَقُل رَّبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ
و بگو: پروردگارا! من از وسوسه هاي شيطان ها به تو پناه مي برم .
زندگی دیگران را نابود نکنیم❗️ جوانی از رفیقش پرسید : کجا کار میکنی ؟ پیش فلانی، ماهانه چند میگیری؟ پانصد هزار . همهش همین؟ پانصد هزار ؟ چطوری زندهای تو؟ صاحبکارن قدرتو رو نمی دونه، خیلی کمه ! یواش یواش از شغلش دلسرد شد و درخواست حقوق بیشتر کرد ، صاحب کار هم قبول نکرد و اخراجش کرد ، قبلا شغل داشت، اما حالا بیکار است.
زنی بچهای را به دنیا آورد، زن دیگری گفت : به مناسبت تولد بچهتون، شوهرت برات چی خرید ؟ هیچی ! مگه میشه ؟! یعنی تو براش هیچ ارزشی نداری ؟! بمب را انداخت و رفت، ظهر که شوهر به خانه آمد، دید که زنش عصبانی است و .... کار به دعوا کشید و تمام.
پدری در نهایت خوشبختی است، یکی میرسد و میگوید : پسرت چرا بهت سر نمیزند ؟ یعنی آنقدر مشغوله که وقت نمیکنه ؟! و با این حرف، صفای قلب پدر را تیره و تار میکند
این است، سخن گفتن به زبان شیطان. در طول روز خیلی سؤال ها را ممکن است از همدیگر بپرسیم؛
چرا نخریدی؟
چرا نداری؟
یه النگو نداری بندازی دستت؟
چطور این زندگی را تحمل میکنی؟ یا فلانی را؟
چطور اجازه میدهی؟
ممکن است هدفمان صرفا کسب اطلاع باشد، یا از روی کنجکاوی یا فضولی و... اما نمیدانیم چه آتشی به جان شنونده میاندازیم !
شر نیاندازید در زندگی مردم. واقعا خیلی چیزها به ما ربطی نداره! کور ، وارد خانهی مردم شویم و کَر از آنجا بیرون بیاییم. با زبان شیطان صحبت نکنیم.. لطفا به آیاتی که یادآور خداست و نشانه ی عظمتش هست توجه داشته باشید
و شاید یکی از ما حالش با داستان ها و حکایات و کپشن ها خوب بشه و به سمت خدا بره؛
نیت فقط خداشناسی است.
لطفا با دقت صحبت کنیم و دلی نشکنیم.
یا حق
#آیه #سخن #شیطان #خدا
@1ayeh
@1ayeh
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم»
كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَكُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ ۗ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ
حکم جهاد بر شما مقرّر گردید و حال آنکه بر شما ناگوار و مکروه است، لکن چه بسیار شود که چیزی را مکروه شمارید ولی به حقیقت خیر و صلاح شما در آن بوده، و چه بسیار شود چیزی را دوست دارید و در واقع شرّ و فساد شما در آن است، و خدا (به مصالح امور) داناست و شما نادانید.
فکرش را بکن. هواپیمایی که بلیطش را توی این گرانی و تورم و بیارزشی پول ملی با بدبختی خریدهای و با کلی ذوق خودت را به فرودگاه رساندهای پریده است. تو جاماندهای بایه دنیا حسرت ... با غیظ و بغض توی سالن نشستهای... اما یکساعت بعد یکهو خبر سقوط همان هواپیما و کشتهشدن همهی مسافران را از تلوزیون سالن میشنوی. بدنت یخ میکند. عینهو لیوان داغی که یخ تویش بریزند از ده جا ترک برمیداری. به یاد قرآن میافتی: چهبسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آنکه خیرِ شما در آن است. و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شرِّ شما در آن است. و خدا میداند، و شما نمیدانید (بقره
این وضعیت همان آقایی است که از سقوط هواپیمای بوئینگ هفتصد و سی و هفت اندونزی جان سالم بهدر برده است. یا مثلا نسخهی ایرانیاش در سقوط هواپیمای تهران یاسوج. فرهادِ آرامشنیا.
خدا می داند فرهاد، همان که صبحِ روز پرواز تهران یاسوج، یا خواب مانده بوده یا توی ترافیک، و زیرلب فحش میداده که به پروازش نمیرسد، شبِ بعد از سقوط چه حالی داشته.
آن شب سرش را که روی بالشت میگذارد شاید یاد این میافتد که اگر به پروازش میرسید الان تنِ بیروحش لای برفها و آهنپارهها بود و چقدر کارهایش ناتمام میماند. خوابش نمی بَرَد. آنها که مردهاند چه؟
اما مگر نه آن است که ما هر شب مثل فرهادیم. مثل آقای جامانده از پرواز اندونزی. مگر خواب برادر مرگ نیست؟ سقوط هواپیما چون سریع است به چشم میآید. اما سقوط نرمی هم هست که متوجهاش نیستیم. سقوط #هواپیمای_عمر.
باارزشترین سرمایهی هر جانداری.
ما ثانیه به ثانیه در حال سقوط و نزدیک شدن به زمین (گور) هستیم. فقط چون کمی طولانی است حالیمان نیست. داغیم. کافیست که به همین بیندیشیم که این قافلهی عمر عجب میگذرد.
آنوقت است که
مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم
جرَس فریاد میدارد که بربندید محملها.
ادامه در کامنت
لطفا با دقت صحبت کنیم و دلی نشکنیم.
یاحق
توهین=بلاک
@1ayeh