بیاین فاصله گرفتن و کنار گذاشتن آدمهایی که حس خوبی بهت نمیدن و آرامش رو ازت میگیرن رو عادی سازی کنیم.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی آرام
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
.وقتی مدتها خودت همهچی رو تنهایی حمل کردی،
طبیعه که از دوباره وصل شدن بترسی.
آدم بعد تنهایی، بااحتیاط میشه؛
نه بیاحساس.
تو همونقدری که فکر میکنی سختی،
برای یک آدمِ درست، دقیقاً همونقدر جذاب و آرامبخشی.
تو هنوز توانِ وصل شدن رو داری؛
فقط نمیخوای اشتباه وصل شی.
همین!
تو به کالبد زندگیم روح و جان بخشیدی
به زندگیه تاریکم نور بخشیدی
به منه بی حس ، حس بخشیدی
تو به من امید دادی
تو به من دوست داشتنو یاد دادی
تو به من عشقو هدیه دادی
کلمات قادر به ابراز حسم نیست اما این
زندگی فقط با دوست داشتن تو قشنگ میشه
با داشتن تو قشنگ میشه
با شنیدن صدای تو
با دیدن خنده های تو
این زندگیم رنگ میگیره
نیست آرامشی جز تو برای من
و با تو بودن بهترین لحظات عمر منِ
آرام جانم ، دوستت دارم
تو به کالبد زندگیم روح و جان بخشیدی
به زندگیه تاریکم نور بخشیدی
به منه بی حس ، حس بخشیدی
تو به من امید دادی
تو به من دوست داشتنو یاد دادی
تو به من عشقو هدیه دادی
کلمات قادر به ابراز حسم نیست اما
این زندگی فقط با دوست داشتن تو قشنگ میشه
با داشتن تو قشنگ میشه
با شنیدن صدای تو
با دیدن خنده های تو این زندگیم رنگ میگیره :)
نیست آرامشی جز تو برای من
و با تو بودن بهترین لحظات عمر من
آرام جانم دوستت دارم
آرامترین آدمها آنهایی هستند که یک روز در دلشان جهنمی را خاموش کردهاند، و زنده ماندهاند.
بعضیها شبیه ترانه های قدیمیان
دلنشین ، آرام و زیبا .
در نهایت زندگی ، به این نتیجه رسیدهام
که آرامش ، نتیجهی انتخاب آدم های درست است 🤌🏻
♡
پریشانی (علیرضا قربانی) .
روزگارِ من و مویش به پریشانی رفت
یک شب آرام رسید یه شب بارانی رفت
یک شب آمد منِ مجنون به جنون افتادم
دلِ دیوانه ی خود را به نگاهش دادم!
خزعبلاتِ ذهنِ نیمه بیدارم
اینجا خبری از امید نیست، نه حرفی از انگیزه.
فقط صدای مبهمی از ذهنی خسته، در حال فروپاشی آرام.
شاید این واژهها برای نجات نیستند؛ فقط برای اینکه سقوط، تنها اتفاق نیفتد.
اینجا توهمات روزمرهی کسیست که
نمی داند چرا هنوز نفس میکشد..
در کالبد بزرگسالم کودکی بود که میخواست ماه را به چنگ بیاورد، اما حالا او نیز آرام گرفته است و تنها به تماشای تنهایی بی انتهای ماه خو کرده است.