لطفا در صورت مشاهده خطا یا اشکال اینجا کلیک کرده و مورد را اطلاع دهید تا برطرف شود.

نسخه تلفن همراه
سرعت بالا، کاربری آسان

جهت دسترسی هرچه سریعتر کاربران به امکانات سایت، نسخه تلفن همراه سایت توسط تیم کپی پیست کن طراحی و آمده استفاده می باشد

کاراکترهای فانتزی برای زیباسازی متون

در زیر پرطرفدارترین ویرایشگرها لیست شده اند، برای مشاهده تمامی ویرایشگرها به انتهای همین صفحه بروید

فارسی به فـآرωــے

ایــن یــڪ متن نمونـہ است

انواع فتحه و کسره

͇͊͜͡ا͇͇͊͊͜͜͡͡ی͇͇͊͊͜͜͡͡ن͇͇͊͊͜͜͡͡ ͇͇͊͊͜͜͡͡ی͇͇͊͊͜͜͡͡ک͇͇͊͊͜͜͡͡ ͇͇͊͊͜͜͡͡م͇͇͊͊͜͜͡͡ت͇͇͊͊͜͜͡͡ن͇͇͊͊͜͜͡͡ ͇͇͊͊͜͜͡͡ن͇͇͊͊͜͜͡͡م͇͇͊͊͜͜͡͡و͇͇͊͊͜͜͡͡ن͇͇͊͊͜͜͡͡ه͇͇͊͊͜͜͡͡ ͇͇͊͊͜͜͡͡ا͇͇͊͊͜͜͡͡س͇͊͜͡ت

وارونه کردن حروف لاتین

Ɉƨɒ ɘnomɘn ɘnɈɒm ʞɘγ ni

ویرایشگر جادویی حروف

𝓲𝓷 𝔂𝓮𝓴 𝓶𝓪𝓽𝓷𝓮 𝓷𝓮𝓶𝓸𝓷𝓮 𝓪𝓼𝓽

ℨ@нґ@ میگه:
و دل ، لرزان ، هراسان ،‌ چهره پر بیم
به گور سرد وحشت زا نظر دوخت
شرار حرص آتش زد به جانش
طمع در خاطرش صد شعله افروخت
به هر لوح و به هر سنگ و به هر گور
زده تاریکی و اندوه شب ،‌ رنگ
نه غوغایی ، به جز نجوای ارواح
نه آوایی ، مگر بانگ شباهنگ
به نرمی زیر لب تکرار می کرد
سخن های عجیب مرده شو را
که : با این مرده ، دندان طلا هست
نمایان بود چون می شستم او را
فروغ چند دندان طلا را
به چشم خویش دیدم در دهانش
ولی ، آوخ ! به چنگ من نیفتاد
که اندیشیدم از خشم کسانش
کنون او بود و گنج خفته در گور
به کام پیکر بی جان سردی
به چنگ افتد اگر این گنج ، ناچار
تواند بود درمان بهر دردی
به دست آرد گر این زر ، می تواند
که سیمی در بهای او ستاند
وزان پس کودک بیمار خود را
پزشکی آرد و دارو ستاند
چه حاصل زین زر افتاده در گور
که کس کام دل از وی بر نگیرد ؟
زر اینجا باشد و بیماری آنجا
به بی درمانی و سختی بمیرد ؟
کلنگ گور کن بر گور بنشست
سکوت شب چو دیواری فرو ریخت
به جانش چنگ زد بیمی روانکاه
عرق از چهرهٔ بی رنگ او ریخت
ولی با آن همه آشفته حالی
کلنگی می زد از پشت کلنگی
دگر این ، او نبود و حرص او بود
که می کاوید شب در گور تنگی
شراری جست از چشم حریصش
چو آن کالای مدفون شد نمودار
دلش با ضربه های تند می زد
به شوق دیدن زر در شب تار
دگر این او نبود و حرص او بود
که شعف و ترس را پست و زبون کرد
کفن را پاره کرد انگشت خشکش
به بی رحمی سری از آن برون کرد
سری کاندر دهان خشک و سردش
طلای ناب بود ... آری طلا بود
طلایی کز پیش جان عرضه می کرد
اگر همراه با صدها بلا بود
دگر این او نبود و حرص او بود
که کام مرده را ونسرد ، وا کرد
وزان فک کثیف نفرت انگیز
طلا را با همه سختی جدا کرد
سحرگاهان به زرگر عرضه اش کرد
که : بنگر چیست این کالا ، بهایش؟
محک زد زرگر و بی اعتنا گفت
طلا رنگ است و پنداری طلایش



{طلا رنگ است - سیمین بهبانی}

ارسال کنید، جستجو کنید، کپی کنید !

جمله ها و پست های زیبای خودتون رو با نام نویسنده ارسال کنید و پست های ارسال شده بقیه کاربران را با نام نویسنده کپی کنید


نحوه نصب سایت «کپی‌پیست‌کن» روی گوشی

در این آموزش یاد میدیم که چطور سایت کپی پیست کن رو روی گوشی نصب کنید تا بدون اینترنت هم امکان استفاده از امکانات اون رو داشته باشید.