‏من واقعا زندگیم نابود شده، استرسم چندین برابر شده، قهوه خوردنم هزار برابر شده، از اونور لرزش دست‌هام و سر دردهام شونصد هزار برابر شده، پرخاشگرتر شدم، بیحوصله شدم، با هر چیزی گریه میکنم و مثل چی نگران آشناها و حتی غریبه‌هام، در حالیکه من الان باید به سمت آرزوهام میدوییدم.

از آشنایی با آدم جدید میترسم،
از ادامه دادن با آدمای قدیمی هم میترسم.

کاش آدما دو تا گزینه داشتن .
یکی گزینه ی | تنظیم شدت وابستگی | و دومی | تنظیم شدت ماندگاری |
اولای آشنایی ، میدیدی شدت ماندگاری شون باهات چقدره تا شدت وابستگی رو به صفر برسونی ..

با آدم بهتری نمیخوام آشنا شم
کاش تو برام آدم بهتری بودی :)

دلم نمیخواد با آدم بهتری آشنا شم، دلم می خواست تو آدم بهتری واسم بودی.

اگه واقعا خوبه ، خب مراقبش باش !
این زندگی‌که من میبینم ، دوباره شانس آشنایی با یه آدم خوب رو بهت نمیده ..

صدای بی گزند
.️.

ما خسته ایم، خسته از آشنایی‌های تدریجی و
غریبه‌ شدن‌های ناگهانی...

غریبه آشنای من، بخشیدم تو را، اکنون صلحی در من حاکم است به نام رهایی که حتی اگر به پهنای زمین هم پشیمان باشی این جنگ دیگر از سر نمیگیرد.

حالم بهم میخوره از این‌هایی که شل کن سفت کن در میارن، یه روز لاس میزنن سه روز غیب میشن، بلاتکلیفن، هیچ پلنی برای ورود به رابطه باهات ندارن و الکی اسم آشنایی میندازن رو رفتارشون و آب نمکی باهات برخورد میکنن، گمشو احمق یا بتمرگ یا خداحافظ.

من قبل اینکه به کسی بی احترامی کنم؛
اول احترام گذاشتم؛
قبل اینکه از کسی متنفر بشم؛
اول دوستش داشتم!
قبل اینکه با کسی غریبه بشم؛
اول آشنا بودم؛
پس نگو عوض شدی!
رفتارم به رفتار تو بستگی داره