جدیدا حس می‌کنم حرف زدن و پیام دادن هم ازم انرژی میگیره و خسته میشم.

از وقتی که دارمت نمیترسم،
ناراحت نیستم،
ناامید نیستم،
عصبی نیستم‌،
تنها نیستم،
بی‌حوصله،
تاریک،
خسته،
خنثی نیستم.
وقتی با توئم آرومم،
انرژیام مثبتن،
دیدم به دنیا مثبته،
قوی‌ام،
غیرقابلِ‌توقفم،
قشنگم،
خوشحالم،
زنده‌ام،
تازه‌ام،
سبزم.
با توئم همه چی دارم،
دنیا مالِ منه،
شب نیست،
آسمون قشنگه،
همه چی خوبه.
اصلا وقتی تو باشی همه چی خوبه تکیه گاهم.️

اصلا حواست به خودت هست؟

وقتی حس میکنیم کنترل دست خودمون نیست‌ اولین قدم واسه پس گرفتنش اینه که حواست به خودت و روحیاتت باشه، یه لیست درست کن از چیزایی که انرژیت رو تخلیه میکنن و از چیز هایی که بهت انرژی و انگیزه بیشتری میدن، بعد با دقت بشین بررسیش کن.

. .

وقتی به طور مداوم با یه آدم به نرمی صحبت بشه و با ملایمت رفتار بشه، او تبدیل به یه آدم جدید میشه. تو به او کمک می‌کنی تا سیستم عصبیش رو مداوا کنه، تروماشو از یاد ببره، به انرژیش اجازه میدی شکوفا بشه، به او کمک می‌کنی تا به یاد بیاره که کیه.

کلمه‌ی «عشق» از گیاه «عَشَقِه» گرفته شده.
این گیاه دور جفت خودش می‌پیچه و تقریباً تمام ذخیره‌ی انرژی خودش رو در اختیار اون قرار می‌ده‌.
درست مثل عاشقی که تمام جونش رو
برای معشوقش می‌ذاره.
همین‌قدر قشنگ و غمناک!

واسه هر مدتی که احتیاج دارید برید تو لاک خودتون اما بعدش با یه انرژی مضاعف برگردید به صحنه زندگی هیچی قشنگتر از قوی بودن نیست ..

تو زیادی پیچیده اش کرده بودی
وگرنه من که چیز زیادی ازت نمی خواستم!
یک کم توجه برای وقتایی که تو خودمم،
یک کم درک و همدردی برای وقتایی که کلی درد توی دلمه،
یک کم رفیق بودن برای وقتایی که ذوق و انرژی دارم؛
یک کم هم دوست داشتن برای همه ی عمر...
دیدی؟
من واقعا چیز زیادی ازت نخواستم...

𝐂𝐮𝐫𝐫𝐞𝐧𝐭𝐥𝐲 𝐜𝐫𝐞𝐚𝐭𝐢𝐧𝐠 𝐭𝐡𝐞 𝐰𝐨𝐦𝐚𝐧 𝐈 𝐰𝐚𝐧𝐭 𝐭𝐨 𝐛𝐞. 𝐄𝐱𝐜𝐮𝐬𝐞 𝐦𝐞 𝐰𝐡𝐢𝐥𝐞 𝐈 𝐛𝐞𝐜𝐨𝐦𝐞 𝐬𝐮𝐩𝐞𝐫 𝐬𝐞𝐥𝐟𝐢𝐬𝐡 𝐰𝐢𝐭𝐡 𝐦𝐲𝐬𝐞𝐥𝐟 𝐦𝐲 𝐭𝐢𝐦𝐞 𝐚𝐧𝐝 𝐦𝐲 𝐞𝐧𝐞𝐫𝐠𝐲

در حال حاضر دارم زنی که دلم می‌خواد باشم رو می‌سازم. ببخشید که در این حین در مورد خودم وقتم و انرژیم خودخواه می‌شم🤍

♡

بالاتر از ظرفیت فهم کسی بهش محبت نکن چون هم انرژیت هدر میره و هم چون فهمی از این محبت نداره کاملا واکنش وارونه نشون میده..
هرچقدر آدمهای بی ارزش بیشتری دورت جمع کنی اخر هزینه بیشتری باید بدی.

از یک جایی به بعد
همین میشه که فروغ_فرخزاد میگه:

"تازگی‌ها، در برابر بی مهری آدمَ‌ها هیچ نمی‌گویم !
سکوت و سکوت و سکوت ...
انگار که لال شده باشم؛ شاید هم کور و کر !
دیگر نه انرژی توضیح دادن دارم
و نه حتی حوصله‌اش را ..."