مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید
که زِ انفاس خوشش بوی کسی می آید

از غم و درد مکن ناله و فریاد که دوش
زده ام فالی و فریادرسی می آید

ز آتش وادی ایمن نه منم خرّم و بس
موسی اینجا به امید قبَسی می آید