بعضی روزهام هیچ اتفاقی نیوفتاده، ولی دلت میخواد غمگین باشی، دلت میخواد کمتر حرف بزنی، بیشتر خیره بشی، کمتر بیرون بری، بیشتر تنهایی وقت بگذرونی، تا خود صبح رو یه موسیقی غمگین قفلی بزنی و به رفتن کسی که شاید هیچوقت تو زندگیت نبوده فکر کنی و ریز ریز اشک بریزی، بعضی روزها انگار آدم وظیفه خودش میدونه تموم غم دنیا رو به دوش بکشه.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی موسی
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
آخ که چقدر خانه خوب است
نور خوب است
گل ها ، کتاب ها ، کلمات ..
نوازش نسیم روی دست هایم
بوی مشک ، صدای موسیقی و حرف های تو ..
♡
کاش موسیقی مورد علاقهات بودم
و بارها به من گوش میدادی .️
「♡」
ترکیب شبهای سرد و بلند پاییز
با این موسیقی بهشته.
「♡」
صبح ها لبخندی بچسبانید گوشه لبتان!
دلیلش مهم نیست،
اصلا نیازی به دلیل ندارد،
لبخند است دیگر،
هفت خان رستم که نیست!
یک لیوان چای تازه دم بنوشید
یک موسیقی خوب برای خودتان پخش کنید
و گذشته و آینده را بگذارید به حال خودشان
مهم همان صبح، همان لبخند،
همان چای، همان موسیقیست..!
همچنان معتقدم آدما رو به خوبی
میشه از سلیقه موسیقیشون شناخت
پناه میبرم به
موسیقی، قهوه، تمرین، باشگاه، کتاب...
از شر آدمها، آدمها، آدمها.
کنار هم که بودیم حرفهامون تمومی نداشت؛ از شعر و کتاب شروع میکردیم، میرسیدیم به فلسفه و عرفان، از موسیقی و هنر آسمون ریسمون میبافتیم، میرسیدیم به تحلیل تاریخ، گاهی بیهوا میرفتیم سراغ مرور خاطرات کودکی و آدمهایی که یه جایی توی گذشته جا موندن. حرفهامون مثل رود جاری بود؛ بیتوقف، بیقید، بیدغدغهی زمان. گاهی با یک جملهی ساده، ساعتها گرم صحبت میشدیم، گاهی یک نگاه کافی بود تا فکر هم رو بخونیم. الان اما همهی حرفها سنگینی میکنه روی دلم، تکرارشون میکنم و انگار توی دیوارهای خونه پژواک میشن، بدون شنونده. من هنوز از شعر شروع میکنم، به فلسفه و هنر میرسم، میخوام از خاطرات رد شم اما تو رو اونجا میبینم، جا میمونم از رفتن.
در بیانِ ناگفتنی ها
بعد از سکوت
هیچ چیز به پای "موسیقی" نمیرسد
"با اینکه موسیقی نمیدونم، با لمس انگشتهات پیانیستم."