آدم‌ها جا میمونن، تو فرودگاه، تو سیو مسیج، تو خیابون، تو خاطرات.

آخرین بی‌احترامیش انقدر شدید بود که دیگه خاطراتش هیچ ارزشی نداشت.

وارد رابطه شدن آسونه، ولی من نمی‌خوام خاطرات الکی با هر کسی بسازم.

‏مغز انسان بعد از مرگ
تا حدود ۷ دقیقه زنده میمونه
تا بهترین خاطراتشو مرور کنه!
تو دقیقا همون ۷ دقیقه منی

لطفا به آدمایی که بخاطر ازدست دادن کسی ناراحتن نگین برای تو گزینه های بهتری هم هست,
اون ادم دنبال جفت گیری نیست,
بخش مهمی از آیندش و خاطراتی که زندگی کرده رو از دست داده…

It takes a huge effort to free yourself from the memories .

تلاش زیادی میخواد تا بتونی خودتو از دستِ خاطرات خلاص کنی

یهو به خودت میای و می‌بینی؛ یه روزی برای یکی می‌مردی که الان نه تنها هیچ حسی بهش نداری، بلکه به زور چهره و اسم و خاطراتش رو به یاد میاری...
بسپار به گذر زمان، همه چی رو درست می‌کنه. حتی سیاهِ الآن، سفید سال‌‌های بعدته...

نرگس صرافیان‌طوفان



. .

انسان از جایی به بعد دیگر کمتر انسان است، رنگ‌های روحش کمرنگ‌تر و ذره‌ ذره از خود تهی میشود و به قبرستانی از آدم‌ها، احساسات، آرزوها و خاطرات نصفه و نیمه تبدیل میشود.

     درپایانِ هر قصه ی
عاشقانه ای
     یکی میرود تا هرگز برنگردد
    و دیگری میماند تا ابد با
     خاطرات ...


"امیر _ افشار"

کنار هم که بودیم حرف‌هامون تمومی نداشت؛ از شعر و کتاب شروع می‌کردیم، می‌رسیدیم به فلسفه و عرفان، از موسیقی و هنر آسمون ریسمون می‌بافتیم، می‌رسیدیم به تحلیل تاریخ، گاهی بی‌هوا می‌رفتیم سراغ مرور خاطرات کودکی و آدم‌هایی که یه‌ جایی توی گذشته جا موندن. حرف‌هامون مثل رود جاری بود؛ بی‌توقف، بی‌قید، بی‌دغدغه‌ی زمان. گاهی با یک جمله‌ی ساده، ساعت‌ها گرم صحبت می‌شدیم، گاهی یک نگاه کافی بود تا فکر هم رو بخونیم. الان اما همه‌ی حرف‌ها سنگینی می‌کنه روی دلم، تکرارشون می‌کنم و انگار توی دیوارهای خونه پژواک می‌شن، بدون شنونده. من هنوز از شعر شروع می‌کنم، به فلسفه و هنر می‌رسم، می‌خوام از خاطرات رد شم اما تو رو اونجا می‌بینم، جا می‌مونم از رفتن.