دیگه حتی ناراحتم نمیشم
فقط اینجوریم که :
اوه ، دوباره …

از عشق دوم بودن میترسم، از اینکه آدمی که به تو رسیده کنار آدم قبلی تا خرخره عاشق بوده، حالا دیگه هیچی براش نمونده جز تلاش برای بقا.

حرومم کردی، طوری حرومم کردی که دیگه درست نمیشم امیدوارم حروم بشی به پای آدمی که هیچ حسی بهت نداره.

بدترین حس دنیا اونجایی هست که واسه یه نفر صدت رو میزاری، همه کاری میکنی ولی اون تورو نمیبینه و تو روت از یه نفر دیگه تعریف میکنه که یک دهم تو هم نیست، اونجا دیگه هیچوقت آدم سابق نمیشی.

خداست دیگه، یهو دستتو می‌گیره
و بلندت می‌کنه...
و‌ به همه‌ی مخمصه‌های
پر از صبوریت پایان می‌ده :)🤍.

کاش دنیا یجور دیگه بود، کاش پیتزا آدم رو چاق نمیکرد، کاش عصر جمعه دلگیر نبود، کاش بیمارستان‌ها جز برای زایمان بیماری نداشتند، کاش علاقه به زجر منتهی نمیشد و تو همانطور که گفته بودی مرا دوست داری کاش واقعا داشتی.

. .

اگه من نتونم بشینم کنارت و بگم چقدر از این دنیا متنفرم، چقدر زخمی و خسته‌م از جنگیدن و تو با بغلت آرومم نکنی، بودنمون کنار هم دیگه به چه دردی می‌خوره؟

شاید یه روزی که دیگه قلبی نداشتم تونستم با آدم‌ها مثل خودشون رفتار کنم.

بعضی وقت‌ها دیگه کوتاه نیا، بزار بفهمن تو هم بلدی بشوری بزاری کنار.

طرز خودکشی در هرکس ،منحصر به خودشه...!
یکی ، دیگه شیک ، نمی پوشه...
یکی ، دیگه آرزویی نمی کنه...
یکی دیگه به تحصیل ادامه نمی ده...
یکی دیگه به خودش نمی رسه...
یکی مدام ترانه های غمگین گوش می ده...
یکی دیگه از خودش ، عکس یادگاری نمی گیره...!
یکی محبت نمی کنه...
یکی دیگه محبت نمی پذیره ...!
و...
اینگونه است که اکثر آدم ها در ۲۰ سالگی می میرند و در ۸۰ سالگی دفن می شوند...!