‏گاهی آدم متضادترین احساس‌ها رو همزمان تجربه میکنه، هم خوبی هم درونت یه سنگینی حس میکنی، هم دلت میخواد کسی رو در آغوش بگیری هم همون نزدیک شدن تو رو مضطرب میکنه، هم میل به حرف زدن داری هم نیاز به سکوت، هم دلت میخواد یکی باشه بتونی بهش تکیه کنی هم دوست داری دست هیچکس بهت نرسه.

ما سکوت کردیم، بلکه شرمسار شوند، اما وقیح‌تر شدند! حالا سکوت ما از نجابت نیست، از بی‌اعتنیایی است.

پشت بی‌حوصلگی خیلیامون
یه زمانی کلی حوصله بوده
پشت بی‌تفاوتی‌مون کلی توجه و اهمیت بوده
پشت سکوت‌مون کلی حرف بوده
و پشت بدبینی‌هامون کلی اعتماد بوده
آدما به الآنمون نگاه میکنن
و بهمون برچسب میزنن
در حالی که نمیدونن چی بهمون گذشته
آدم یه وقتایی از اول این نیست
این میشه ...

و من؟
شیفته‌ی سکوتِ خیال انگیز انتهایِ شبم ...

♡

زنی که قلبش شکسته سکوت می‌کنه ، اینقدر که توی حسرت همه‌ چیز باهاش غرق بشی ..

♡

و اگر اندوهت آن‌قدر زیاد شد که حرف زدن برایت دشوار بود ، به سمت من بیا تا کنار هم سکوت کنیم

وقتی خدا می‌خواهد رشد کنی:
تو را از دنیا جدا می‌کند،
کاری می‌کند احساس شکستگی کنی،
اجازه می‌دهد قلبت در سکوت بشکند،
روحت را خسته می‌کند تا تسلیم بشی،
و کاری می‌کند به ارزش خودت شک کنی،
تا زمانی که بفهمی
هیچ‌وقت تنها نبودی،
فقط در حال تمرین بودی.

بعضی وقتا مجبوری
تو فضای بغضت بخندی
دلت بگیره ولی دلگیری نکنی
شاکی بشی ولی شکایت نکنی
گریه کنی اما نذاری اشکات پیدا شن
خیلی چیزارو ببینی ولی ندیدش بگیری
خیلی حرفارو بشنوی ولی نشنیده بگیری
خیلی ها دلتو بشکنن و تو فقط سکوت کنی…

سخت ترین قسمت زندگی
جنگیست که در سکوت
با خودت می کنی
و هیچ کس نمی‌فهمد 🤍

دلم می‌خواهد دنیا
برایِ مدتِ زیادی شب باشد
کسی کاری به کارم نداشته باشد،
نگرانِ چیزی نباشم و اَطرافم در سکوت فرو برود...!