اعتماد وقتی به وجود میاد که من بدونم شریک عاطفیم حتی تو موضوعی که ازش باخبر نیستم هم حواسش به ترجیحات من هست.

من دوست نداشتم؟ من تو رو به سلامت روانم ترجیح دادم.

𝐌𝐲 𝐦𝐢𝐬𝐭𝐚𝐤𝐞 𝐰𝐚𝐬 𝐭𝐡𝐚𝐭 𝐈 𝐩𝐫𝐞𝐟𝐞𝐫𝐫𝐞𝐝 𝐞𝐯𝐞𝐫𝐲𝐨𝐧𝐞.

اشتباهم این بود ڪه به هر کسی ترجیحت دادم.

‏رابطه ای که بخوای ۱۰۰ تا ترفند بزنی که طرف خیانت نکنه ، خسته نشه ، پررو نشه و فلان و بیسار ، من تنهاییو ترجیح میدم :)

‏رابطه‌ای که بخوای صدتا ترفند بزنی که طرف خیانت نکنه، خسته نشه، پررو نشه و فلان و بیسار، من تنهایی رو ترجیح میدم.

آدمایی که تنهایی رو ترجیح دادن دلیلش این نیست که تنهایی رو دوست دارن، اینه که آدم درستی نمی‌بینن که بخوان کنارش باشن.

ترجیحم اینه که تنها بمونم تا اینکه بخوام به اطرافیانم ثابت کنم به من توجه کنید من وجود دارم.

وقتی انرژی روانیت ته کشیده، مغزت ترجیح میده از ارتباط‌های اجتماعی دور بمونه که بتونه ترمیم بشه، گاهی تنهایی یه راه شفاست که خودت رو پیدا کنی، روی خودت و پیشرفتت و کارهات متمرکز شی و یه من قوی‌تر خلق کنی.

چیزی که این روزا زیاد میبینم اطرافم اینه دیگه کمتر کسی دنبال ساختن زندگیه. همه ترجیح میدن وارد یه زندگی ساخته شده از قبل بشن که این مدل زندگی واقعا ذوق رو توی انسان میکشه. البته این تقصیر ما نیست. تو شرایطی گیر افتادیم که ساختن زندگی غیرممکن به نظر میرسه

وقتی انرژی روانیت ته کشیده، مغزت ترجیح میده از ارتباط‌های اجتماعی دور بمونه که بتونه ترمیم بشه، گاهی تنهایی یه راه شفاست که خودت رو پیدا کنی، روی خودت و پیشرفت خودت و کارهات متمرکزتر بشی و یه من قوی‌تر خلق کنی.