ی پسره تهدیدم کرد گفت اگ نیای خونم عکساتو پخش میکنم آبروتو میبرم،چون تجربه ای نداشتم بلد نبودم چجوری باید ازش شکایت کنم؛
تا اینکه امروز دوستم یه چنل فرستاد که مردم میان اونجا از تجربه هاشون میگن
یکی از تجربه ی نود دادن و تهدید شدن گفته بود خیلی کمکم کرد
آیدیشو میذارم تجربه های مفیدتون رو باهم دیگه Share کنید :

امروز برای انسان بودن زیادی آسیب پذیرم ..
کاش درختی تخته سنگی چیزی بودم :(

لحظاتی را به یاد دارم که لب‌هایم میوه‌ی خنده داشت و چشم‌هایم شوق. کاش کمی از آن لحظات باقی مانده بود، کاش کمی از آن لحظات را در مشتم نگاه داشته بودم.


-امیر محمد عبدالهی

چه خوشبخت بودم اگر آدم مورد علاقت بودم.️

One day I will collect and go and just leave you a note:
I said I'm not feeling well...
یه روز جمع میکنم میرم و فقط یه یادداشت براتون میزارم:
گفته بودم حالم خوب نیست...

می گفت:
"هیچوقتِ هیچوقتِ هیچوقت، هیچ آدمی برای من اون آدمی نشد که من برای آدمای زندگیم بودم..."

و من عمیقا فهمیدم که چی میگه.

غم فقط اونجا که محمود درویش
به معشوقه‌اش گفته بود:
«مرا برگردان به حالی که قبل تو بودم
و بعد ترکم کن.»

گویی تمام عمر بین آدمها گشتم
تا تو را پیدا کنم...
گویی به دنبال این بودم که
خود را گرفتار کنم!
تو دل از من نبردی ؛
من خودم را به دام انداخته ام...
زره پوشیده و اسب جنگ تاخته ام
پیچ و تاب موی احدی مرا گمراه نکرد
تو از راه آمدی و کافر شدم....
.️..

به تو اعتماد دارم آن‌هم در زمانه‌ای که حتی از تصویرم در آینه می‌ترسم.
به تو اعتماد دارم چرا که هیچ‌گاه تنهایم نگذاشتی... حتی در روزهایی که با دلم لج کرده بودم و صدایت نمی‌زدم.
به من اعتماد کن؛ من که خودم را به تو سپرده‌ام و می دانم آن‌قدر واقعیت داری که کابوس‌هایم را نیز عاقبت به خیر می‌کنی.
به من اعتماد کن، قول می‌دهم که امروز از دیروز عاشق تر باشم و فردا...
فردایم را تو بساز.


. .

‌‌‌‌ •.•ᵗʰᵉ ʷᵒʳˢᵗ ᵖᵃʳᵗ ᵒᶠ ᵐᵉᵐᵒʳᶤᵉˢ
ᶤˢ ʷʰᵉᶰ ʸᵒᵘ ᵗᵉˡˡ ʸᵒᵘʳˢᵉˡᶠ
ʰᵒʷ ᶤ ʷᵃˢ ˢᵗᵘᵖᶤᵈ
بدترین قسمت خاطرات اونجایی که
به خودت میگی: چقدر احمق بودم!

• |.|