اونجا که ویگن میخونه:
من گُلی پژمرده بودم
گر تو را صد رنگ و بو بود
♡
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی خونه
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
Home isn’t where you’ belong to it, it’s where you find light when all grows dark.
خونه جایی نیست که بهش تعلق داشته باشی، بلکه جایی که وقتی همه جا تاریک میشه،
نور رو اونجا پیدا می کنی.
درستش این بود این وقت های خالی بودن خونه با توی بغل تو بودن سر میشد
ذوقت رو کور میکنه، بهت توجه نمیکنه، با گفتن تو زیادی حساسی در برابر ناراحتیهات واکنش نشون میده، خبری ازت نمیگیره، خبری ازش میگیری با تاخیر، سرد و کوتاه جواب میده، دائما این فکر رو تو سرت میچرخونه که چیزی از بقیه کم داری، دیگه چجوری ثابت کنه دوست نداره؟
استاد گلشیری تو یکی از کتابهاش نقل به مضمون نوشته بود: «بابا من اصلا زن گرفتم که وقتی شب میرسم خونه براش خاطرات زندگیم رو بگم.»
و من باهاش موافقم. اشتیاق به قصهی دیگری٬ مقدمه خلق قصههای تازه است.
یکی از بزرگترین حسنهای ادبیات همین که تمرین میکنیم شنونده قصه باشیم.
مشاورم همیشه یه چیز جالبی میگفت،
میگفت هیچکس نمیتونه خونه تورو بهم بریزه مگر اینکه خودت بهش کلید داده باشی.
عزیزم کافهها بستهن؛
یا منو ببر به خونهتون یا بیا به خونهی ما...
اونجایی که اِبی میخونه:
وقتی تو گریه میکنی ، شک میکنم به بودنم
-خیلی عاشقه ، خیلی.️
♡
سخت بود اما پذیرفتم؛ من اون پناهگاهی بودم که توش پناه گرفتی تا وقتی که یه خونهی امن پیدا کنی.
اگه ازم بپرسی اون چیه تو میشه ، بهت میگم:
اون خوابه سر ظهر منه
اون نور روزای تاریک منه
اون بارون وسطه بهار منه
اون قند کنار چایی منه
اون آخیشه منه
اون خونهی امن منه
اون گرمای دستای سرد منه
اون شیرینیه روزای تلخ منه
اون تکراری ترین تکرار نشدنیه منه
اون امید من وسط ناامیدیای منه...
. .