حضورش اونقدر تو زندگیم قشنگه که سعدی میگه؛
او مرهم است اگر دگران نیش می‌زنند.

. .

یکی از تلخ‌ترین لحظات زندگی، واسه وقتیه که میفهمی اونقدر که تو دوستش داری، اون دوستت نداره؛ لحظاتی که میفهمی کاری رو که تو حتماً واسه اون انجام میدادی، اون به خاطر تو انجام نمیده.

احساس میکنم دیگه هیچوقت قرار نیست اونقدر از کسی خوشم بیاد که بشه دوست پسرم.
‏میدونم احساس درستی نیست اما اعماق وجودمو یکم غصه دار میکنه.

من همیشه فاش نشدنِ راز هام رو مدیونِ اون جمله‌ام که میگه با دوستت اونقدر صمیمی نشو که اگه یه روز دشمنت شد؛ ازش بترسی...

یکی از قشنگترین حس دنیا زمانیه که با ینفر اونقدر احساس راحتی و صمیمیت میکنی که یهو میبینی داری چیزایی رو بهش میگی که تاحالا تویِ زندگیت به هیچکس نگفتی.

•
فقط می‌خوام اونقدر احساس امنیت داشته باشم که بتونم عاشق بشم.

「♡」

دیگه مشکلات اونقدر زیاد شده ک
آدم فرصت نمیکنه واسه همش ناراحت شه!!!

.࿐

دنیا اونقدر کوچیکه که آدمایی رو که ازشون متنفری هر روز میبینی ولی اونقدر بزرگه که اونی که دلت میخواد رو هیچوقت نمیبینی.

. .

نیاز دارم برم یه جایی گمو گور شم که هیچ آدمی نباشه‌.
نیاز دارم اونقدر بخوابم ک وقتی از خواب پاشدم خیلی چیزا تغییر کرده باشه.
نیاز دارم یکی از ته دل دوسم داشته باشه و واقعا براش مهم باشم
نیاز دارم بهترین پلی لیست دنیا مال من باشه.
نیاز دارم هر چیزی ک تو مغزم بهش فکر میکنم واقعی شه

•
حضورِش اونقدر تو زندگیم قشنگه که سعدی میگه :
او مَرهَم است اگر دگران نیش می‌زنند .️.

「♡」