بوسیدنت که تمام شد
در بهشت را بستند
گناه ما بزرگ بود؛
این طرف دیوار
زیباتر شده بود!
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی بستن
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
دوست داشتن بعضی انسانها شبیه بستن دکمههای پیراهن است
اینکه از همان ابتدا اشتباه کردهای را
وقتی میفهمی که دکمهی آخر را میبندی.
. .
از خـدا پنهان نبود و از تـو پنهـان میڪنم
بعد " دل بستن به تو" پیدا نڪردم قبله را
شاید به جای بستن در روی رنج نیاز داریم در را کاملا باز بگذاریم و بگویم “ بفرما داخل! بیا کنار من بنشین و تا وقتی بهم یاد ندادی چیارو باید بدونم، از پیشم نرو”.
خاطره هایت
مصمم تر، از قول هایت بودند
برای ماندن کنار من …
قول هایت خیلی زود خسته شدند
و چمدانشان را بستند
اما خاطره هایت مدتهاست
روزها و شب ها همدم تنهایی ام شدند
قول ها بی وفا بودند
اما خاطره ها
وفادار
وفادار
وفادار
. .
من این رو خیلی خوب میدونم که آدمها وقتی بزرگ میشن، اگه کسی رو دوست داشته باشن، اون دوست داشتن خیلی ارزشمند میشه...
منظور من از بزرگ شدن بالا رفتن سن نیست، این فهمیدنه که آدمها رو بزرگ میکنه، کسی که تنها میمونه و فکر میکنه بزرگ میشه، کسی که سفر میکنه و از هر جایی چیزی یاد میگیره بزرگ میشه، کسی که با آدمهای مختلف حرف میزنه و سعی میکنه اون ها رو درک کنه بزرگ میشه.
واسه همین اعتقاد دارم که کسانی که زیاد کتاب میخونن می تونن آدمهای بزرگی بشن، چون اونها تنها میمونن و فکر میکنن، با داستانها به سفر میرن، چیزهای مختلف یاد میگیرن و سعی میکنن بقیه رو درک کنن!
به نظر من زنها و مردهایی که کتاب میخونن و روح بزرگی دارن، دوست داشتن و دل بستن واسشون خیلی با ارزشه...
.روزبه معین
ایستاده ام بر بام اسفند،
با چشمانی خیره به روزهایی که
تلخ و شیرین گذشت و خاطره شد..
حالا بهار در راه است،
لبریز از عطر بهار نارنج،
سرشار از شکوه علفزار با کوله باری از
شکوفه های عشق،
سبزه های امید و ابرهایی که آبستن باران اند..
شاید خدا خواست
و این بهار
درخت آرزوهایمان جوانه زد ..
مریم موسوی
فقط اینو بستنی فروش معروف ترکیه نبینه ....
.. .
چه خوبه که
تنها دغدغه آدم
انتخابهایِ کوچیک باشه...
زیباییِ انتخاب بینِ
یک بستنی شکلاتی
یا یک فنجون قهوه خوشطعم...!
.
خودت را درچمدانی ریختی
و
با قطاری خالی از من رفتی.
از تمام قطار های دنیا
که رفتن را،
و تمام چمدان هایی
که بستن را،
بلدند؛
بیزارم!
. .