زمان که بگذره ، دیدت نسبت به خیلیا عوض میشه ...

صدای بی گزند

منم میدونم میگذره ولی
دوست داشتم همیشه با تو بگذره …

با اینکه یکی دوستت نداره میشه کنار اومد
اما با اینکه یکی دوستت‌ داره، دوستت داره، دوستت داره؛
بعد دیگه دوست نداره چه میشه کرد؟!
از همونایی که نمیدونی از کجا تا کجا دروغ بوده یا حتی همش!
از همونایی که به کل از حافظه قلبت بیرون نمیره، حتی اگه کلی سال ازش بگذره…

وقتی از زمان انجام دادن یسری کارها برامون بگذره، مثل چایی سرد شده اس که میشه تحملش کرد ولی دیگه نمیشه ازش لذت برد.

دوستم عاشقته و ممکنه بخاطر همین دوست داشتنش یه روز ازت بگذره ولی من ازت نمیگذرم بابت همه شب‌های نیمه تمومی که بهش هدیه کردی، بابت ذوقی که ازش گرفتی، بابت امید واهی‌ای که بهش دادی، بابت انگیزه‌ای که از زندگیش گرفتی، رفتار تو‌ باهاش حتی روی دوستی ما هم اثر گذاشت و از من هم دورتر شد.

«توضیح دادن و معذرت خواستن» هم زمان مشخص خودش رو داره، از زمانش که بگذره دیگه نه کارسازه، نه نیازه.

خیلی اوقات سکوت، نشونه‌ی سر شدنه، چون درد وقتی از حد بگذره، دیگه فریاد نمیزنه! فقط تو دل آدم ته‌ نشین میشه.

آدمیزاد هی باید تصمیم بگیره که الان باید ارزش خودشو بدونه یا بهش خوش بگذره

«بعضی از رفتار‌ها اگه از گلدن تایمشون بگذره دیگه توهین تلقی می‌شه.»

خیلی وقته منتظرم این روزها بگذره تا زندگی کنم.