دلم یه Notification میخواد که از ذوق، ده دوازده بار بخونمش.

من واقعا امیدوارم یه روزی برسه که همزمان هم بتونم به پوستم برسم هم ورزشمو کنم هم زبان بخونم و هم کار کنم و موفق باشم و یه رابطه درست حسابی هم داشته باشم .

وقتی بهت میگم روزت چطور بود، برام یه رمان بنویس، من میخونمش.

من واقعا تو نشون دادن احساساتم به دیگران عاجزم پس اگه فقط ی بار حس کردی که دارم بهت علاقه نشون میدم بدون دوست داشتنت تا پوست و استخونم رسیده.

من حوصله کتاب خوندن ندارم، رشته‌ توییت های این چنل رو می‌خونم و از خنده پاره می‌شم، داستان نریمان و یزدان و سمیه رو اینجا بخون و از خنده زمین رو چنگ بزن:

بابام هرشب راس ساعت ۱۰ میزنه iFilm یوزارسیف ببینه ، البته منم دست کمی از اون ندارم و دائم توی توییتر پستا و افشاگریای دارکی از جومونگ و یوزارسیف میخونم اتفاقا چند وقت پیشم این چنله چندتا از توییتارو اسکرین شات گرفته 🫣. پاره شدم حقیقتا با توییتاشون، بیا ببین :

درس میخونم، زبان میخونم، باشگاه میرم، آشپزی میکنم، ویتامینامو میخورم، دوستامو میبینم، به خودم میرسم و یه عالمه آب میخورم. Life’s on track و حال خوب.

ایران تنها کشوریه که کامنتاش از پست اصلی سمتره، از دیشب دارم کامنت های ملت رو میخونم و پاره میشم نمونش :

گوشیمو برمیدارم الکی من چِک میکنم.‌
هنوزم وجودتو پیش خودم حس میکنم.
هنوزم پیکمو من سلامتیت پیک میخونم.
هر شبمم کارم شده تو اتاقم چِت میکنم.
میرم تو خاطراتِ خوب با تو سیر میکنم.

•
از لحاظ روحی نیاز دارم خونم این شکلی باشه.

「♡」