The trees trust in Axes because they think that the axes arms are from themsleves..
درختان به تبرها اعتماد میکنند ، چون آنها فکر میکنند که دستهی تبرها از خودشان است
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی دسته
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
اسفند که عاشق شوی
سال را با بوسه تحویل می کنی
حتی اگر سال نو
نیمه شب از راه برسد
شاید تلفنت
عاشقانه تر از همیشه زنگ بزند
کسی با یک سلام
قبل از سپیده سال بعد
دیوانه ات کند….
اسفند که عاشق شوی
تمام دروغ ها را باور می کنی و
دلت غنج می رود …
می دانم در روزهای آخر سال
دسته کلیدت را گم می کنی
گوشی ات را جا می گذاری
و احساس می کنی که کسی با لحن
عاشقانه من
صدایت می زند
تو عاشقم بودی
در اسفندی که هرگز از تقویمت
پاک نمی شود
تمامی مرگ ها تنها دو دسته اند
مردی نفس نمی کشد و زنی که حرف نمی زند
.میگفت:
آدمها دودسته اند
غیرتی و قیمتی
دسته اول با خدا معامله میکنند
دسته دوم با بنده خدا... •ᴗ•
... ..
همین الان شروع کن.️
دستهایت را روی زانوهایت بگذار و بلند شو
هیچ کس در این دنیا به اندازه خودت,تو را دوست ندارد پس منتظر نباش یک نفر بیاید و تو را به آرزوهایت برساند ,تو ,همان یک نفری
گور های دسته جمعی اند،
خاطراتت.
از همان ها که سال ها
پس از یک جنگ
کشف می شوند....
(صادق اصغری)
#عرفانی
خدایا !
سنگین آمده ام و با کوله باری از گناه ، سبک بازم گردان !
خدایا !
سبک آمده ام و با دستهایی تهی ، سنگین بازم گردان !
حال زن ها
از دستهای شان پیداست
زنی که
انگشتهای ش را سوهان می کشد
رنگ می زند
و روزی هزار بار توی نور خورشید نگاهش می کند
حال دلش فرق دارد
با زنی که ناخنهای ش یکی در میان
کوتاه و بلند است
زنی که با شکستن یک ناخن
هر ٩ تای دیگر را کوتاه می کند
ببین اگر دلش بشکند
با دنیا چه می کند..
حال زن ها را
از دستهای شان می توان فهمید
فاصله ات را بامن رعایت کن!
من بی جنبه تر از آنم
که در برابر وفور عطر تو مقاومت کنم
و تو را تا آخرین جرعه سر نکشم!
از یک فاصله که نزدیک تر می شوی
ناخودآگاه دستهای قلبم
به رویت آغوش وا می کنند و
همه چیز در من ،از نو آغاز می شود...
فاصله را که بر می داری
دنیا در برابر زیبایی تو
مات می شود و ترس بَرَم می دارد
که نکند غرورم تاب نیاورد و
درون ویرانم برایت پدیدار شود.
شکنجه گر!
برای غرورم هم که شده
فاصله ات را با من رعایت کن!
دلم براے دوست داشتنت میرود.
دست هایم براے نوشتنت.
چشمهایم براے دیدنت.
من میروم و تو میآیی.
تو به دلم.
تو به دستهایم.
تو به چشمهایم.
رفت و آمدمان را همیشه دوست داشتم.
تو به همهچیز میآیی!