دفترچه خاطرات دوران راهنماییم رو میخوندم، یه جا نوشته بودم: هر روز که در راه میبینمش به چشماش خیره میشوم، گمان میبرم این چشمهارو تا آخر عمرم فراموش نخواهم کرد.
الان یادم نمیاد برای کی نوشته بودم اینو

Don't scare of darkness
When night vones i will be your moon

از سیاهی نترس راه برو
من شب شروع بشه ماهت میشوم

جمعه چقدر دلچسب است ،
برای فڪر ڪردن به تو !
وقتی بین تمام روزمرگی هایم حضور
داری و من جمعه را ؛
بیخیال ترین آدم دنیا میشوم ...

.

می‌مانم
و عصای دستت میشوم
همدم و هم نفس روزهای سختت
و به تو ثابت میکنم
با گرد سفیدی که بر روی موهایت نشَسته
و با هر چینی که پس هر لبخند
بر گوشه ی چشمَت افتاده
هنوز هم زیبایی...

#فربد_فروتن

بیخیال
من خوب میشوم...
میدانم که خوب میشوم...
فقط شاید ،این ما بین،قدری مُردم....

.نسرین هداوندی

وقتی ناراحته مثل ناظم حکمت بهش دلداری بدید که میگه:

"تو همه چیز منی!
و اگر از این همه چیز،
حتی ذره ای کم شود؛
من خالی میشوم..
من تهی میشوم.."

نگاهت می کنم . . .
در اعماق چشمانت خیره میشوم
غرق میشوم ،نفسم بند می آید
بند بند دلم در پس گرمای آغوشت
به خاطره تبدیل می شود
چقدر گرمی ، چقدر دوست داشتنی
چقدر آرام و بی ریا
می نشینی در کنج دلم ..

شاخه میشوم برای نشستنت
پنجره میشوم برای آواز هایت
لانه میشوم‌ برای آغوشت
#تُ فقـط برای مـن باش ...


. .

در کنارت هستم
دنیا را
بیخیال میشوم
دنیا
خود #تُ یی.


#ندانم

می‌مانم
و عصای دستت میشوم
همدم و هم نفس روزهای سختت
و به تو ثابت میکنم
با گرد سفیدی که بر روی موهایت نشَسته
و با هر چینی که پس هر لبخند
بر گوشه ی چشمَت افتاده
هنوز هم زیبایی...

#فربد_فروتن