متاسفانه باید بگم دیگه مثل قبل دوست ندارم، نه اینکه یهو عوض شده باشم یا نخواسته باشم، فقط یجایی وسط همه‌ چی خسته شدم، کم‌ کم، اون حسی که بود دیگه مثل قبل برنگشت.

گاهی وقتا آدمای مهم زندگیت ،خودشون با رفتارشون بهت میگن دیگه به من اهمیت نده ، من لیاقتشو ندارم

من مشکل غرور ندارم، من مشکل احترام دارم
وقتی ‌بی‌احترامی حس کنم فرقی نداره کی باشه؛ میرم.

بنده جنبه شنیدن هر حرف و دیدن
هررفتاری رو ندارم، زود ناراحت و اشکی
میشم، ازتون دور میشم، کم‌حرف
میشم، مچاله میشم، غذا نمیخورم،
مردم گریز میشم، میترسم، فکر میکنم
دوستم ندارید و عین بستنی آب میشم
از غصه، باهام با ملایمت رفتار کنید
لطفاً.

درسته من هی تحمل میکنم هی صبر میکنم
هی خودم میزنم به اون راه ؛
هی از خودم مایه میزارم ؛
هی میگم ولش کن درست میشه ؛
ولی دیگ شما هم نباید سو استفاده کنید یا قلب‌ و ذهن و فکر آدم مسخره خودتون کنید
همیشه هم قرار نیست من آروم و صبور و مهربان باشم
یه جایی هم کم میارم دیگ حوصله حرف زدن باهاتون هم ندارم چون ناامید و خستم کردید.

علاقه‌ای ندارم برای کسی چیزی از حالم تعریف کنم، اونی که پیگیر باشه از چشم‌هام میفهمه اوضاع چطوریه.

عاشقانه ترین
حالتِ پاییز آنجاست
که جز خیالت،
دلیلی برای قدم هایم ندارم...

#حامد‌_رجب_پور


. .

‏منی که حوصله‌ خودم رو ندارم یه زمانی تا خرخره تو رو دوست داشتم.

این دفعه به مو رسید، پاره هم شد، گره هم نزدم، من دیگه نایی برای ادامه دادن ندارم، بسه.

انگار تمام علاقه‌ام را خرج تو کرده‌ام، دیگر به هیچکس دیگری هیچ احساسی ندارم.