عشق همینه که یه خری که دوستش نداری افتاده دنبالت، در حالی که خودت دنبال یه گاوی که نمیخوادت میری، بهتر از این نمیتونم این باغ وحش رو توصیف کنم.

میلیارد‌ها آدم روی کره‌ی زمینه؛ ولی من چشام روی تو قفله! جز تورو نمیتونم ببینم و جز تورو نمیتونم دوست داشته باشم.
• |.

متاسفانه من هیچوقت نمیتونم کسی رو کنترل کنم، مرد من باید بدونه چطوری خودش رو کنترل کنه وگرنه اون اصلا مرد من نیست.

من فقط تظاهر میکنم که پذیرفتم عشق برای من نیست، نپذیرفتم، بابتش غمگینم، ولی واقعیت اینه که دارم سعی میکنم عادی زندگی کنم و بهش فکر نکنم، گاهی حس میکنم شاید مشکل از منه، شاید زمانش نرسیده، نمیدونم، فقط میدونم هنوز ته دلم یه جای خالی هست که نمیتونم انکارش کنم.

چیزهایی رو که من نمیتونم فراموش کنم رو تو اصلا یادت نیست..>>

میدونم پای کسی دیگه وسطه و داره خیانت میکنه
ولی نمیتونم ثابت کنم

وقتی از هم فاصله میگیریم، یه چیزی توم از بین میره، یک بخشی از خودم گم میشه، تو واسم مثل هوایی میمونی که نمیتونم توش نفس نکشم، مثل دارویی، عوارض داری، ولی نبودنت از بودنت دردناک‌تره.

من دیگه نمیتونم هم دانشجو باشم، هم فرزند باشم، هم ایرانی، هم زنده باشم و زندگی کنم، خدایا سگ درگاهتم بسه دیگه.

چقدر دور و تار شدی واسم، انقدر دور که دیگه از این فاصله‌ نمیتونم بفهمم چه حسی داری بهم، انگار کم کم داره هرچیزی که منو بهت وصل میکرد پاره میشه و تموم میشی واسه همیشه.

اینکه با هم حرف نمیزنیم دلیل نمیشه که بهت فکر نکنم، من فقط سعی دارم ازت فاصله بگیرم چون میدونم که نمیتونم داشته باشمت.