گاهی دنبال خودمون توی گذشته‌ها میگردیم،
چون نسخه‌ی قدیمی‌مون، تنها راه ارتباطی با احساساتیه که دیگه پیداشون نمیکنیم! احساساتی که فکر میکردیم همیشه باهامون می‌مونن، اما تو مسیر بزرگ شدن جا موندن.

وقتی جاده دست انداز داره،ماشینو ترک نمیکنی کمربندو سفت میکنی.

این جمله شاهکار بود:
"ما از تجربه یاد نمی‌گیریم، بلکه از تأمل درباره تجربه یاد می‌گیریم."

خیلی اوقات لازم نیست چیزهای جدیدی وارد ذهنمون بشه، کتاب جدید، تفریح جدید، کسب و کار جدید و حتی پارتنر جدید...
نه تنها برای ما مفید نیستن، خیلی اوقات میتونن منفی هم باشن چون فقط به ذهن ورودی میدیم و پردازشش نمیکنیم!
و به این میگن سیکل دریافت بدون پردازش که خیلی اوقات درگیرشیم

فقط اونجا که میری چت‌های قبلتون رو میخونی و باور نمیکنی که این آدم بیرحم، فراموشکار، بی‌تعهد و نامرد الان همون آدم قشنگ دیروزه.

آدما خیلی دیر میرسن، خیلی دیر محبت میکنن، خیلی دیر میفهمنت، خیلی دیر پشیمون میشن، و دقیقا بین همین فاصله‌هاست که از چشمت میفتن و دیگه هیچوقت بهشون حسی پیدا نمیکنی.

آخرین نقطه بی تفاوتی اینه که دیگه از هیچ اتفاقی تعجب نمیکنی.

واسه یسری از تصمیم‌ها باید حتما نوک کارد به یه تیکه از استخوان برسه تا تو بیخیالش بشی، وگرنه جدا نمیشی، رها نمیکنی.

‏از دوستی پرسیدم چرا ازدواج نمیکنی گفت:
‏هر وقت زورم رسید خوشبختی رو تقسیم کنم چشم
‏فعلا واسه سختیا شریک نمیخوام....

کم کم به مرحله‌ای تو زندگیت میرسی که برای نبودن‌ها بی‌قراری نمیکنی، دیر جواب دادن ناراحتت نمیکنه، حساسیت‌هات کمتر میشن و آدم‌ها رو تو جایگاهی از زندگیت قرار میدی که لیاقتش رو دارن.

Not proud of my actions recently but I'm really trying to be better.

به کارهای اخیرم افتخار نمیکنی اما واقعا سعی میکنم بهتر شوم...