بیمحابا بر طبل جنگ میکوبند و اگر جنگ شد آنان خانههای امن دارند، این ماییم که هدف گرفته میشویم و میمیریم.
سربازها دیر میفهمند که شطرنج فقط یک بازیست.
این را زمانی متوجه میشوند که نیمه جان، بیرونِ رینگ افتادهاند و از دور به ماجرای تکراری و از پیش تعیین شدهی بازی نگاه میکنند...
#نرگس_صرافیان_طوفان
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی افتاده
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
«طرز فکر ، طرز رفتار ، طرز زندگی و اعتقادات دیگران ربطی به ما نداره.به این دلیل که ما جای اونا نیستیم. میشینیم با افتخار میگیم که من نظرم اینه. تو باید اینجوری فکر کنی و عمل کنی اگر تو جای اون طرف باشی ، زندگی اونو داشته باشی ، شخصیت اونو داشته باشی ، احساسات اونو داشته باشی و اتفاقاتی که واسه اون افتاده رو تجربه کنی کی گفته که عین همون فکر نمیکنی یا زندگی نمیکنی؟ یا بدتر حتی؟نمیفهمم چرا باید اینقدر به طرز فکرامون افتخار کنیم که بخوایم با غبغب باد کرده تو فکر دیگرانم فروش کنیم.»
هری خوب به من گوش کن!
تو به هیچ وجه آدم بدی نیستی
تو فقط کسی هستی که اتفاقای بدی براش افتاده...
-هری پاتر
آدمی اهل موندن و ساختنه که مثل تورگوت اویار بگه:
تو اما هیچ وقت فراموش نکن
روزی که افتاده باشی
از زمین بلندت میکنم
اگر هم نتوانم
کنارت دراز میکشم .️
. .
زبان ابراز عشق تورگوت اویار جنس خاصی داره؛ یه جا هست که میگه:
تو اما هیچ وقت فراموش نکن
روزی که افتاده باشی
از زمین بلندت میکنم
اگر هم نتوانم
کنارت دراز میکشم.
جسد یک خانم در حیاط یک ساختمان چند طبقه پیدا می شود. به نظر می رسد که او خودش را از یکی از طبقات به پایین پرت نموده است. زمانی که پلیس از راه می رسد به طبقه اول می رود و در پنجره را باز می نماید و یک سکه به بیرون پرت می نماید. سپس او همین کار را در طبقات دیگر تکرار می نماید و در نهایت نتیجه می گیرد که این خودکشی نبوده بلکه یک قتل اتفاق افتاده است. چرا؟
جواب معما
حس امنیت توو رابطه اینطوریه که
تو میتونی هر حس مسخره و پیش پا افتادهای که داری رو راحت بیان کنی و طرف مقابلت سرزنشت نکنه، درکت کنه و بهت کمک کنه ...
حس امنیت تو رابطه اینطوریه که : تو میتونی هر حس مسخره و پیش افتادهای که داری رو بیان کنی و طرف مقابلت سرزنشت نکنه درکت کنه و بهت کمک کنه ...
من زیاد تلاش میکنم، من زیاد میدوم، من دستاوردهای زیادی داشتهام؛ ولی صادقانه میگویم که دلم لک زده برای یک اتفاقِ خوب بدونِ تلاش، برای یک داشتهی ارزشمند که بیهیچ رنج و زحمتی به آن رسیدهباشم، برای یک معجزه، یک حالِ خوب ناگهانی.
من خستهام از خوشحالیهای معوق و اقساطی و چیزهای خوشایند مشروطه! دلم میخواهد یکبار بدون شرط و منت برسم، بیآنکه کف پای خواستنم تاول زدهباشد و از صرافتِ داشتن و رسیدن و دوست داشتن، افتادهباشم...
تا حالا کسی و دوس داشتین که
از چشاتون افتاده باشه؟ یه حس عجیبیه
بین خاستن و نخاستن، موندن باهاشو
نمیخای، ولی هنوز دوسش داری..