وسط یه مرحله عجیب از زندگیمم
خود قدیمی کامل از بین رفته ، در حالی که خود جدیدم هنوز کامل متولد نشده :(

♡

من همیشه با همه چی کنار میام، تقریبا با همه چیز و همه کس و همیشه اون کسی هستم که درک میکنه در حالی که خودش از درون داره تیکه تیکه میشه.

دعا میکنم
خدا یجوری برات درستش کنه
که از خوشحالی ندونی بخندی یا گریه کنی
.🥹
همین..


صدای بی گزند
.️.

و من به تو قول می‌دهم عزیز من
که در زندگی‌ات شبی خواهد بود
که از شدت خوشحالی خوابت نمی‌برد

این جمله عصاره تمام عاشقانه های دنیاست ؛
تو را چه کسی اسرافت می‌کند،در حالی که من به ذره ذره تو محتاجم.....

یه دسته خوشحالی
خوشحالی میتونه همینقدر کوچیک باشه :).

♡

گاهی وقتا از خودم میپرسم که چرا؟ چرا این کارها رو انجام میدم چرا همیشه به خودم سخت میگیرم و سعی دارم بقیه رو راضی نگه دارم در حالی که خودم و خواسته‌هام دارن نادیده گرفته میشن و کم کم محو میشن؟

از دست دادن کسی که برای خوشحالیت تلاش میکنه، باخت بزرگیه چون تازه بعد رفتنشه که میفهمی اونقدر هم دوست داشتنی نبودی، ولی با این وجود اون باز هم تو رو دوست داشت.

‏من واقعا زندگیم نابود شده، استرسم چندین برابر شده، قهوه خوردنم هزار برابر شده، از اونور لرزش دست‌هام و سر دردهام شونصد هزار برابر شده، پرخاشگرتر شدم، بیحوصله شدم، با هر چیزی گریه میکنم و مثل چی نگران آشناها و حتی غریبه‌هام، در حالیکه من الان باید به سمت آرزوهام میدوییدم.

پشت بی‌حوصلگی خیلیامون
یه زمانی کلی حوصله بوده
پشت بی‌تفاوتی‌مون کلی توجه و اهمیت بوده
پشت سکوت‌مون کلی حرف بوده
و پشت بدبینی‌هامون کلی اعتماد بوده
آدما به الآنمون نگاه میکنن
و بهمون برچسب میزنن
در حالی که نمیدونن چی بهمون گذشته
آدم یه وقتایی از اول این نیست
این میشه ...