تو رو بخوام تو یه جمله توصیف کنم، کلمه ها گم میشن میون تموم صفتای قشنگی که داری. تو اولین من بودی و اولین ها همیشه جور دیگه ای به زندگی آدم جون میبخشن و به دل میشینن. درست وقتی اومدی که از همیشه بیشتر خسته بودم و وقتی دیدمت فهمیدم معیار و معادله توی عشق جواب نیست. کافیه آدم خودتو برای اولین بار ملاقات کنی تا ببینی چطور رویاهات شکل اونو به خودش میگیره. من احساس امنیت به خودمو مثل باد برای نیزارها آسمون برای ابرها و دلربایی برای شعرها همیشه و همه جا با خودم دارم. من به خودم قول رسیدن به تو رو دادم. تو باید منی.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی خسته
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
نوشته بود تنها کسی که میتونه برای نجات شما بیاد ، اون نسخه از شماست که از تکرار همون موقعیت خسته شده.
پروردگارا
در مسیری که قسمتم نیست خستهام نکن.
خزعبلاتِ ذهنِ نیمه بیدارم
اینجا خبری از امید نیست، نه حرفی از انگیزه.
فقط صدای مبهمی از ذهنی خسته، در حال فروپاشی آرام.
شاید این واژهها برای نجات نیستند؛ فقط برای اینکه سقوط، تنها اتفاق نیفتد.
اینجا توهمات روزمرهی کسیست که
نمی داند چرا هنوز نفس میکشد..
پناه دلم کسی است که بی آنکه بگویم میفهمد
بی آنکه بگویم میبخشد
و بی آنکه خسته شود کنارم میماند
و او فقط خداست .
در نهایت دریافتم که خودم باید این روح خسته را تیمار کنم، خودم باید دستان مشت شده انسان در آینه را باز کنم و خودم باید به او صلح بیاموزم، خودم باید از من مراقبت کند، خودم باید پرستارش باشم، خودم باید دوستش باشم، خودم باید نگرانش باشم، خودم باید تن زخم خوردهام را به خانه بازگردانم، برایش قهوه دم کنم، خودم.
نه
ریشهی
ماندن
داریم
نه
پای
رفتن،
ایستادهایم
بلاتکلیف،
خسته،
غمانگیز!
گفت: آدمی رو داری دلیلی رو داری که
وقتی از زندگی خسته شدی تو رو
دوباره به زندگی برگردونه؟
من از تو براشون گفتم.
بریدهای، اما نمیگی.
خستهای، اما نمیخوابی.
دلت گرفته، اما نمیریزی بیرون.
آخه یاد گرفتی
هیچکس به اندازهی خودت
حرفاتو جدی نمیگیره.
از خواب خسته ام؛ به چیزی بیشتر از خواب نیاز دارم، چیزی شبیه بیهوشی، برای زمان طولانی، شاید هم از بیداری خسته ام از این که بخوابم و تهش بیداری باشد، کاش می شد سه سال یا شش سال یا نه سال خوابید و بعد بیدار شد، نشد هم نشد...