اصلاً بی هوا بیا
بیایی هوا میخواهم چکار؟!
نفس میخواهم چکار
بیایی...
کمی شعر می خواهم
کمی زانویت را
تا سر بگذارم رویش
چند دانه انگشت که موهایم را
به هم بریزد!!
و..
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی زانوی
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
اصلاً بی هوا بیا
بیایی هوا میخواهم چکار؟!
نفس میخواهم چکار
بیایی...
کمی شعر می خواهم
کمی زانویت را
تا سر بگذارم رویش
چند دانه انگشت که موهایم را
به هم بریزد!!
و..
کمی مرگ
#حامد_نیازی
هر کس در زندگی خود یک کوه اورست دارد که سرانجام یک روز باید به آن صعود کند...
زمین خوردی!؟ ، عیبی ندارد... ، برخیز... ، نگذار زمین به جاذبه اش ببالد...
سر به دو زانوی غم فرو مبر ، سرت را بالا بگیر...
قدرت دستانی که به سویت دراز شده از یاد برده ای
کوله بارت ریخت
عیبی ندارد... ، سبک باشی راحتتر اوج میگیری...
زندگی عالیست
هر پادشاهی ابتدا یک نوزاد بوده...
هر ساختمانی ابتدا فقط یک طرح روی کاغذ بوده...
مهم نیست امروز کجایی...!؟
مهم اینه که فردا کجا خواهی بود...!؟
هر کس در زندگی خود یک کوه اورست دارد که سرانجام یک روز باید به آن صعود کند...!!!
زمین خوردی!؟
عیبی ندارد...
برخیز...!!!
نگذار زمین به جاذبه اش ببالد...
سر به دو زانوی غم فرو مبر،سرت را بالا بگیر...
قدرت دستانی که به سویت دراز شده از یاد برده ای!!؟؟
کوله بارت ریخت!؟عیبی ندارد...
سبک باشی راحتتر اوج میگیری...
زندگی عالیست پس عاشق زندگیت باش..
حرف حساب
هر پادشاهی ابتدا یک نوزاد بوده...
هر ساختمانی ابتدا فقط یک طرح روی کاغذ بوده...
مهم نیست امروز کجایی...!؟
مهم اینه که فردا کجا خواهی بود...!؟
هر کس در زندگی خود یک کوه اورست دارد که سرانجام یک روز باید به آن صعود کند...!!!
زمین خوردی!؟ عیبی ندارد... برخیز...!!!
نگذار زمین به جاذبهاش ببالد...
سر به دو زانوی غم فرو مبر، سرت را بالا بگیر...
قدرت دستانی که به سویت دراز شده از یاد بردهای!!؟؟
کوله بارت ریخت!؟ عیبی ندارد...
سبک باشی راحتتر اوج میگیری...
زندگی عالیست پس عاشق زندگیت باش...
دیشب بعد از تلاش های بسیار
داشتم کم کم از فکر اینکه چرا پنگوئنا زانو ندارن خلاص میشدم و خوابم میبرد...
که...
یهو رفتم تو فکر اینکه چرا زانوی مرغ برعکسه؟؟!!!!
آخه چراااااا با من اینجوری میکنین ،،، بزارین بخوابم T.T
خوش به حال چاقا
.
.
.
.
.
.
نمیتونن زانوی غم بغل بگیرن
آن زمانی که از برم رفتی، آسمان در کنار من بارید و پس از آن تمام رویاهام، چون نظامی که سرنگون گردید زندگی بعد رفتنت دیگر، روی خوش را گرفته از این مرد و به جایش خدا هم انگاری، روی سگ را به این جهان بخشید این منم، او که از غم دوریت، در بغل می گرفت زانویش او که هر بار رد شدی از او، مثل ارگی کهن شد و لرزید درد من را دقیق تر بشناس، درد من جنس اصل رنجش هاست هرکسی اگر به جایم بود، به خودش تا همیشه می پیچید خسته ام من شبیه سربازی، که پس از هشت سالِ پر آزار از اسارت به خانه اش برگشت، و خودش را عموی طفلش دید احسان نصری
آدم های ضعیف را دوست ندارم..آنهایی که زانوی غمشان همیشه در بقچه ای زیر بغلشان است تا فورا بازش کنند...زندگی آنقدرها هم جدی نیست که بخاطر بازیهایش از آن سیر شویم...زندگی ادامه دارد...!
زانوی غم بغل گرفته ای که چه ؟
بلند شو
بایست رو به روی آینه
و تکرار کن ;
دوستم ندارد ؟
خوب نداشته باشد !
دلتنگی هایم را نمی فهمد ؟
خوب نفهمد !
بغض هایم را شانه نیست ؟
خودم که هستم !
همه را می بیند الا من ؟
من که خودم را می بینم !
خودم و آن ها که دوستم دارند . . .
یکی از همان ها هم خدا ...
حالا بخند . . . بلندتر !
موهایت را شانه کن
برای خودت شیرینی بیاور
موسیقی دلخواهت را بگذار پخش شود . . .
بنشین کنار ایوان
بی خیال سرمای زمستان !
و هر که را دیدی در حال گذر
برایش دستی تکان بده . . .
حالا دیدی تا چه حد خوشبختی ؟
دوست داشتن
همین لحظه هایی ست
که هیچکس حالت را نمی فهمد ...
حتی او که
صاحب دوست داشتنت است ...
همین لحظه ای ست
که می فهمی گاهی
خدا چشمک می زند و می گوید ,
دیدی باز هم
شتابان رفتی و راه مرا گم کردی ؟