صدام کن... صدای تو لالایی بچگیمه
صدام کن... دیگه خستم از عشقای نصف نیمه
نگام کن... به جون چشات دیگه جون ندارم که بگم
نمیشه.... مگه میگذره آدم از اونی که زندگیشه
مگه ریشه از زردیه ساقه هاش خسته میشه
به جون چشات دیگه جون ندارم که بگم