من زهرکس آن طمع دارم که او
صاحب آن باشد اندر طبع وخو
من ز سرکه می نجویم شکری
مر مخنث را نگیرم لشکری
من ز سرگین می نجویم بوی مشک
من در آب جو نجویم خشت خشک
من نجویم پاسبانی را ز دزد
کار ناکرده نجویم هیچ مزد
من ز شیطان این نجویم کوست غیر
که مرا بیدار گرداند به خیر
مولوی