وای از خنده پاره شدم .
دیروز یه نفر تو توییتر یه پیام ریتوییت کرد بااین مضمون ؛بیاد از خاطرات شب زفافتون بگید انقدررررر قشنگ بود که متکا گاز میزدم....
قشنگترینشو اینجا گذاشته

تو نمیدونی چقدر با ذوق راجبت حرف میزدمم.

داشتم با مامان بزرگم حرف میزدم
و پرسیدم خواستگاریتون لباس چی پوشیده
بودید؟ گفت اووو برای پنجاه شصت سال
پیشه و یادم نیست، بابا بزرگم از تو آشپزخونه
داد زد پیرهن و روسری طوسی با چادر سفید
گل صورتی میخوام بگم اینجوری عاشق باشید.

با هر کس که می‌نشستم از امید حرف میزدم ‏
حتّی وقتی که ذره‌ای امید ‏درونم نمانده بود.
- صباح‌الدین علی
.

. .

ببخشید اگه یه وقتایی پیامامو دیر جواب میدی و من منتظرت میموندم ، ببخشید اگه چندین بار بهت زنگ میزدم تا جواب بدی و انتظار نداشتم تو بهم زنگ بزنی ، ببخشید اگه هر بار من پیام میدادم ، ببخشید که من سیاست های مسخره ای که همه بلدن رو برا نگه داشتنت بلد نبودم!

. .

میدونی دلبر ‌قشنگ ترین خاطرم ازت اونجایی نبود که بار اول دیدمت، اونجایی بود که میدونستیم یه چیزی تو دل جفتمون هست و نمیگفتیمش سخت بود نگفتنش، ولی به هر بهونه ای تو دید هم قرار میگرفتیم و قشنگ ترین لحظش لحظه های بازی چشمامون بود، الکی مثلا من حواسم نبود، تو زل میزدی به من الکی مثلا تو حواست نبود، من زل میزدم به تو یادته؟

. .

Ƙαяακтɛяιиιʓɛ ˩αғ Єтмɛ∂ιм 𐀁мα Ѳℓƨα βʋʏʋκ βιя Ƶɛѵκℓɛ Є∂ɛяιм


حرفی درمورد شخصیتتون نزدم،
ولی اگه داشتین
حتما راجبش حرف میزدم...

.࿐

مروز تو خیابون داشتم با تلفن حرف میزدم همین ک تموم شد یه‌نفر اومد بهم گفت خانم چ صدای ظریف و زیبایی دارید، بعد رفت
‏حقیقتا روزمو ساخت.. :))

I talked to everyone I sat with about hope, even when I did not have the slightest bit of hope in me.

با هر کس که می‌نشستم از امید حرف میزدم حتّی وقتی که ذره‌آی امید درونم نمانده بود...

‌‌‌‌‌‌.࿐

‏اگه اونقدری که تو خیالم باهات حرف میزنم، تو واقعیت هم باهات حرف میزدم دنیای جای قشنگ‌تری میشد.