یکی از موضوعاتی که زیاد پیش میاد وقتیه که ارتباطتون با یک نفر قطع میشه، یکیشون به سندروم وفاداری مزمن مبتلا میشه، اینطوری که نسبت به کسی که نیست احساس تعهد میکنه، همش منتظر یه زنگ یا پیام از طرف اونه، دائم طرف رو چک میکنه و عمیقا امیدواره که برگرده و خودش رو از روند عادی زندگی و خوشیها محروم میکنه و حتی به جای خالیش هم خیانت نمیکنه و این واقعیت تلخیه که خیلیهامون تجربهاش کردیم.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی واقعیت
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
تو مسئول احساسات کسی نیستی ولی مسئول گفتن احساسات واقعیت هستی، اگه میدونی این رابطه راهی نداره، موندن از سر دلسوزی یه بیانصافیه، آدمها با حقیقت تلخ راحتتر کنار میان تا با بلاتکلیفی.
آدم شبها برهنهس،
شبها تو موضع ضعفه،
شبها خود خودشه.
شبها احساسات فرمان میده و منطق بیاحساس به خواب رفته.
صبحها که بلند میشیم، نقاب میزنیم و به شب قبل خودمون میخندیم،
ولی واقعیت همونیه که شبها میبینیم.
حقیقت ما تو تاریکی شب آشکار میشه..
و قسم به صداقت شبها..!
خیلیا میبینن و میگن اصلاً بهت نمیخوره که تو زندگیت مشکل داشته باشی...
بهت نمیخوره که سختی کشیده باشی!
بهت نمیخوره زود رنج باشی...
بهت نمیخوره احساسی باشی...
بهت نمیخوره که تنها باشی :)
آره خیلی چیزا بهمون نمیخوره چون ما به خیلی از دلایل ظاهر داستان رو حفظ کردیم و نخواستیم کسی چیزی ازمون بدونه...
وگرنه فکر بقیه کجا و واقعیت زندگی ما کجا...!
یه پست دیدم امروز که میگفت:
«وقتی بالأخره جایگاهت رو تو زندگی بقیه میفهمی، دیگه احساساتت خدشهدار نمیشه.»
باور کن این واقعیت محضه و یکی از مهمترین درسهای زندگیه که یاد میگیری.
مهم نیست دوستت باشه یا خانواده یا عشقت هر کسی دیگه.
اونا با رفتارشون و طرز برخوردشون باتو ، میزان عزیز و محترم بودنت رو توی زندگیشون مشخص میکنن...
وقتی متوجه میشی درونگرا و خجالتی بودنت هیچوقت شخصیت واقعیت نبوده، فقط پاسخ ناخودآگاهت به آسیب روحیت بوده.
نیاز دارمیه چند وقت دیاکتیو کنم، از مجازی، واقعیت، آدمها، وظایف، درسهام دغدغههام، کلا از هر جایی که وجود دارم.
مراحل تبدیل یک آرزو به واقعیت:
یک آرزو که براش تاریخ تعیین بشه، میشه هدف
یک هدف که به مراحل کوچکتر تبدیل بشه، میشه برنامه
یک برنامه که با عمل همراه بشه، میشه واقعیت
. .
واقعیت اینه که خیلیامون قوی بودن رو انتخاب نکردیم؛ بهمون تحمیل شد.
اونجا که فاضل نظری میگه:
من و جام می و معشوق، الباقی اضافات است
اگر هستی که بسم الله، در تأخیر آفات است
مرا محتاج رحم این و آن کردی، ملالی نیست
تو هم محتاج خواهی شد، جهان دار مکافات است...
ز من اقرار با اجبار می گیرند، باور کن
شکایت های من از عشق ازین دست اعترافات است
میان خضر و موسی چون فراق افتاد، فهمیدم
که گاهی واقعیت با حقیقت در منافات است
اگر در اصل، دین حُبّ است و حُبّ در اصل دین، بی شک
به جز دلدادگی هر مذهبی، مُشتی خرافات است...
. .