حافظه ام خراب شده است…
بدى هايت يادم ميرود…
زخم هاى قلبم يادم ميرود…
اشك هايى كه ريخته ام يادم ميرود…
دروغ هايت يادم ميرود… 
عذاب هايى كه كشيده ام يادم ميرود…
يادم ميرود كه نبايد "اعتماد"كنم…
حافظه ام خراب شدهـ است…
بايد تعميرش كنم…
شايد…شايد…
زخم هايم ،باور هايم و قلبم ؛ترميم شوند…