کپشن های مربوط به كشيده

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی كشيده

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

چیست؟
به نوعي رابطه گفته ميشود كه مدت آن يك هفته الا سه ماه به طول مي انجامد. در اين نوع رابطه طرفين يكديگر را عشقم، نفسم، زندگيم ،همیشگیمی،مامان بچه هام،پدر توله سگام ناميده و در اين مدت خود رادر فضای مجازی علل الخصوص اینستاگرام با پست های آنچنانی و کامنت های آنچنانی تر زیر پست هم، خفه ميكنند. در اين نوع رابطه كه فقط بين انسان ها جاريست بعد از مدتي يكي از طرفين مبتلا به بيماري چُس کنی شده و سمتي ديگر كشيده ميشود و طرف ديگر مبتلا به افسردگي با دست و پايي خط خطي و عکس های پروفایل "هه" "من گرگم ولی فلانم کردن " ،
"من با تنهایی تو به تنهایی" كه پس از دل داري دادن هاي يك شخص ديگر موجب تسكين و ايجاد يك رل فور اِور ديگر ميشود و اين داستان ادامه دارد... :))))

مردي با اسب و سگش درجاده‌اي راه مي‌رفتند.
هنگام عبوراز كنار درخت عظيمي، صاعقه‌اي فرود آمد وآنها را كشت. اما مرد نفهميد كه ديگر اين دنيا را ترك كرده است و همچنان با دوجانورش پيش رفت.
گاهي مدت‌ها طول مي‌كشد تا مرده‌ها به شرايط جديد خودشان پي ببرند.پياده ‌روي درازي بود، تپه بلندي بود، آفتاب تندي بود، عرق مي‌ ريختند و به شدت تشنه بودند. در يك پيچ جاده دروازه تمام مرمري عظيمي ديدند كه به ميداني باسنگفرش طلا باز مي‌شد و در وسط آن چشمه‌اي بود كه آب زلالي از آن جاري بود. رهگذر رو به مرد دروازه ‌بان كرد و گفت: "روز بخير، اينجا كجاست كه اينقدر قشنگ است؟"
دروازه‌بان: "روز به خير، اينجا بهشت است."
- "چه خوب كه به بهشت رسيديم، خيلي تشنه‌ايم."
دروازه ‌بان به چشمه اشاره كرد و گفت: "مي‌توانيد وارد شويد و هر چه قدر دلتان مي‌خواهد بوشيد."
- اسب و سگم هم تشنه‌اند.
نگهبان:" واقعأ متأسفم . ورود حيوانات به بهشت ممنوع است."
مرد خيلي نااميد شد، چون خيلي تشنه بود، اما حاضر نبود تنهايي آب بنوشد. ازنگهبان تشكر كرد و به راهش ادامه داد. پس از اينكه مدت درازي از تپه بالا رفتند،به مزرعه‌اي رسيدند. راه ورود به اين مزرعه، دروازه‌اي قديمي بود كه به يك جاده خاكي با درختاني در دو طرفش باز مي‌شد. مردي در زير سايه درخت‌ها دراز كشيده بود وصورتش را با كلاهي پوشانده بود، احتمالأ خوابيده بود.
مسافر گفت: " روز بخير!"
مرد با سرش جواب داد.
- ما خيلي تشنه‌ايم . من، اسبم و سگم.
مرد به جايي اشاره كرد و گفت: ميان آن سنگ‌ها چشمه‌اي است. هرقدر كه مي‌خواهيدبنوشيد.
مرد، اسب و سگ به كنار چشمه رفتند و تشنگي‌شان را فرو نشاندند.
مسافر از مرد تشكر كرد. مرد گفت: هر وقت كه دوست داشتيد، مي‌توانيدبرگرديد.
مسافر پرسيد: فقط مي‌خواهم بدانم نام اينجا چيست؟
- بهشت
- بهشت؟ اما نگهبان دروازه مرمري هم گفت آنجا بهشت است!
- آنجا بهشت نيست، دوزخ است.
مسافر حيران ماند:" بايد جلوي ديگران را بگيريد تا از نام شما استفاده نكنند! اين اطلاعات غلط باعث سردرگمي زيادي مي‌شود! "
-كاملأ برعكس؛ در حقيقت لطف بزرگي به ما مي‌كنند. چون تمام آنهايي كه حاضرندبهترين دوستانشان را ترك كنند، همانجا مي‌مانند...


سالها پيش زماني كه به عنوان داوطلب در بيمارستان

استانفورد مشغول كار بودم با دختري به نام ليزا اشنا شدم

كه از يك نوع بيماري جدي و نادري رنج مي برد.

ظاهرا تنها شانس بهبودي او گرفتن خون از برادر 5 ساله ي

خود بود كه او نيز قبلا مبتلا به همان بيماري بود و به طرز

معجزه اسايي نجات يافته و هنوز نياز به مراقبت هاي ويژه ي

فيزيولوژي براي مبارزه با بيماري داشت.

پزشك معالج وضعيت بيماري خواهرش را توضيح داد و سوال كرد

كه ايا براي بهبودي خواهرخود مايل به اهداي خون هست يا

نه؟

برادر خردسال اندكي ترديد كرده سپس نفس عميقي كشيده و

جواب داد:بله من اين كار براي نجات ليزا انجام خواهم داد.

در طول انتقال خون كنار خواهر خود روي تختي دراز كشيده و

مثل تمامي انسان ها با مشاهده ي اين كه رنگ به چهره ي

خواهرش برمي گشت
خوشحال بوده و لبخند مي زد.

سپس رنگ چهره ي او پريد و بي حال شده ولبخند بر لبانش

پژمرد.

نگاهي به دكتر انداخته و با صداي لرزاني پرسيد:ايا مي

توانم زودتر بميرم؟

پسر خردسال به خاطر سن كمش توضيحات دكترمعالج را عوضي

فهميده بود

و تصور مي كرد بايد تمام خون خود را به خواهرش بدهد
و با شجاعت خود را اماده ي مرگ كرده بود...

ﻋﺎﻗﺎ ﻛﻲ ﻣﻴﮕﻪ ﺳﻴﮕﺎﺭ ﺗﺮﻙ ﻛﺮﺩﻥ ﺳﺨﺘﻪ?
ﻣﻦ ﺧﻮﺩﻡ ﺍﻻﻥ ﻳﻪ ﺳﺎﻟﻪ ﻛﻪ ﺳﻴﮕﺎﺭ ﻧﻤﻴﻜﺸﻢ, ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻗﺒﻠﺶ ﻫﻢ ﻫﻴﭽﻮﻗﺖ ﺳﻴﮕﺎﺭ ﻧﻜﺸﻴﺪﻩ ﺑﻮﺩﻣﺎ! ﻓﻘﻂ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﮕﻢ ﺧﻮﺍﺳﺘﻦ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻦ ﺍﺳﺖ..

یارو ﺟﻠﻮﯼ ﭘﻤﭗ ﺑﻨﺰﻳﻦ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺳﻴﮕﺎﺭ ﻣﻴﻜﺸﻴﺪﻩ،
ﺑﻬﺶ ﻣﻴﮕﻦ :ﺟﻠﻮﯼ ﭘﻤﭗ ﺑﻨﺰﯾﻦ ﺳﻴﮕﺎﺭ ﻧﻜﺶ.
ﻣﻴﮕﻪ :ﻫﻪ ﻫﻪ! ﻣﻦ ﺟﻠﻮﻱ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﻫﻢ ﺳﻴﮕﺎﺭ ﻣﻴﻜﺸﻢ
اصلن ی وضعی

چشم هايت را ورق بزن
شايد
در گوشه اي از آنها
مرا به يادگار كشيده باشي.....

از يه جايي به بعد به خودت ميگي...

اصلن چه دليلي داره به كسي بگم حالم بده ؟
اونا چيكار ميتونن واسم كنن...

جز گفتنِ يه الهي بميرم ،
جز گفتنِ يه ناراحت نباش ميگذره ...
در روز اونقد مي خنديو ميگي واي ...

من چقد خوشحالم كه خودتم باورت ميشه

واقعن حالت خوبه اما شبا

وقتي سرتو ميذاري رو بالش ميگي نه !!

اونقدرا هم خوب نيستم .
كم كم گريه كردن يادت ميره ،

ميريزي تو خودت ؛
غمه دوريشو ، اينكه رفت با كـَسه ديگرو ...

ميگي به من چه !!
چند وقت بعد ميبيني ديگه نميتوني ...
سره يه موضوعِ كوچيك گريه ميكني ،

داد ميزني ،

ميگي چه بلايي داره سرم مياد ؟
به خودت فُحش ميدي ، ميكوبي به درو ديوار ،
همه بهت ميگن چته ؟

تو كه اينقد ضعيف نبودي !!
توو دلت ميگي ...!

اونقد قوي بودم كه ديگه ته كشيده ...
تمومِ افكارم ، باورام ، احساسم ،

حتا خودمم ديگه ته كشيده



چشمانت راورق بزن شايددرگوشه اي ازآن مرابه يادگاركشيده باشي!!!

حافظه ام خراب شده است…
بدى هايت يادم ميرود…
زخم هاى قلبم يادم ميرود…
اشك هايى كه ريخته ام يادم ميرود…
دروغ هايت يادم ميرود… 
عذاب هايى كه كشيده ام يادم ميرود…
يادم ميرود كه نبايد "اعتماد"كنم…
حافظه ام خراب شدهـ است…
بايد تعميرش كنم…
شايد…شايد…
زخم هايم ،باور هايم و قلبم ؛ترميم شوند…


بارخدايا

اطاعت پدر و مادر و نيكي به آنان را از خواب كسانيكه بي خوابي كشيده اند

و جگرسوختگاني كه آب خنك نوشند، برايم خوشتر ساز

تا خواسته آنان را بر خواسته خويش برتري دهم

و خشنوديشان را بر خشنودي خويش مقدم دارم،

نيكي آنان را در حق خود هرچند اندك بود بسيار شمرم

و مهرباني خود را در حق آنان هر چند بسيار بود اندك دانم.

دعاي 24 صحيفه سجاديه

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

چیست, نوعي, رابطه, گفته, ميشود, هفته, انجامد, طرفين, يكديگر, عشقم, نفسم, زندگيم, همیشگیمی, مامان, توله, سگام, ناميده, رادر, فضای, مجازی, الخصوص, آنچنانی, کامنت, ميكنند, انسان, جاريست, مدتي, مبتلا, بيماري, سمتي, كشيده, افسردگي, پايي, پروفایل, گرگم, فلانم, کردن, تنهایی, داري, دادن, موجب, تسكين, ايجاد, اِور, داستان, ادامه, دارد, مردي, درجادهاي, ميرفتند, هنگام, عبوراز, كنار, درخت, عظيمي, صاعقهاي, فرود, وآنها, نفهميد, دنيا, كرده, همچنان, دوجانورش, گاهي, مدتها, ميكشد, مردهها, شرايط, جديد, خودشان, ببرند, پياده, درازي, بلندي, آفتاب, تندي, ريختند, تشنه, بودند, دروازه, تمام, مرمري, ديدند, ميداني, باسنگفرش, ميشد, چشمهاي, زلالي, رهگذر, بخير, اينجا, كجاست, اينقدر, قشنگ, دروازهبان, بهشت, رسيديم, خيلي, تشنهايم, اشاره, ميتوانيد, وارد, شويد, دلتان, ميخواهد, بوشيد, تشنهاند, نگهبان, واقعأ, متأسفم, ورود, حيوانات, ممنوع, نااميد, حاضر, نبود, تنهايي, بنوشد, ازنگهبان, تشكر, راهش, اينكه, بالا, مزرعهاي, رسيدند, دروازهاي, قديمي, خاكي, درختاني, طرفش, سايه, درختها, وصورتش, كلاهي, پوشانده, احتمالأ, خوابيده, مسافر, جواب, اسبم, جايي, ميان, سنگها, هرقدر, تشنگيشان, نشاندند, دوست, داشتيد, پرسيد, ميخواهم, بدانم, چيست, آنجا, نيست, دوزخ, حيران, ماند, بايد, جلوي, ديگران, بگيريد, استفاده, نكنند, اطلاعات, باعث, سردرگمي, زيادي, كاملأ, برعكس؛, حقيقت, بزرگي, آنهايي, دوستانشان, همانجا, ميمانند, سالها, زماني, عنوان, داوطلب, بيمارستان, استانفورد, مشغول, بودم, دختري, ليزا, اشنا, نادري, ظاهرا, شانس, بهبودي, گرفتن, برادر, قبلا, معجزه, اسايي, نجات, يافته, هنوز, نياز, مراقبت, ويژه, فيزيولوژي, براي, مبارزه, پزشك, معالج, وضعيت, خواهرش, توضيح, سوال, خواهرخود, مايل, اهداي, خردسال, اندكي, ترديد, عميقي, انتقال, تختي, تمامي, مشاهده, چهره, برمي, خوشحال, بوده, لبخند, پريد, ولبخند, لبانش, پژمرد, نگاهي, دكتر, انداخته, صداي, لرزاني, توانم, زودتر, بميرم, خاطر, توضيحات, دكترمعالج, عوضي, فهميده, تصور, بدهد, شجاعت, اماده, یارو, اصلن, وضعی, هايت, شايد, گوشه, يادگار, باشي, خودت, ميگي, دليلي, داره, حالم, اونا, چيكار, ميتونن, واسم, گفتنِ, الهي, ناراحت, نباش, ميگذره, اونقد, خنديو, خوشحالم, خودتم, باورت, ميشه, واقعن, حالت, خوبه, وقتي, سرتو, ميذاري, بالش, اونقدرا, نيستم, گريه, كردن, يادت, ميره, ميريزي, دوريشو, كَسه, ديگرو, ميبيني, ديگه, نميتوني, موضوعِ, كوچيك, ميكني, ميزني, بلايي, مياد, فُحش, ميدي, ميكوبي, ديوار, ميگن, ضعيف, نبودي, تمومِ, افكارم, باورام, احساسم, خودمم, چشمانت, راورق, ازآن, مرابه, حافظه, خراب, يادم, ميرود, قلبم, هايى, ريخته, دروغ, عذاب, نبايد, اعتماد, تعميرش, شايدشايد, ؛ترميم, شوند, بارخدايا, اطاعت, مادر, نيكي, آنان, كسانيكه, نوشند, برايم, خوشتر, خواسته, خويش, برتري, خشنوديشان, مقدم, دارم, هرچند, بسيار, شمرم, مهرباني, دعاي, صحيفه, سجاديه,