نمیتونم لبامو وادار کنم الکی بخندن!
چه برسه به خوشحال بودن!
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی خوشحال
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
رک بخوام بگم، با همه دوست نشید، فکر نکنید همه دوستتونن!
فکر نکنید تو عصر معاشرت، معاشرت با همه هیچ ضرری نداره،
فکر نکنید تعداد دوست های زیاد، شما رو آدم خوشحال تری میکنه!
بچسبید به همون دوتا دوستی که بهش اعتماد دارید. الان نفهمید چندسال دیگه به بدترین روش میفهمید!
Whatever’s weighing on your heart baby, let it go.
it’s ok to just be happy.
هرچیز که قلبت را سنگین می کنه، بذار بره. این خوبه که فقط خوشحال باشی...
هیچوقت سوپرایز نشدم، هیچوقت کسی تو تنهاییام دنبالم نیومد، هیچوقت کسی برای خودم بهم پیام نداد، هیچوقت هیچ آدمی برای من اون آدمی نبود که من برای آدمهای زندگیم بودم، هبچوقت کسی خوشحالم نکرد، خلاصه من همیشه فقط خودم و خودم بودم، این باعث شد قویتر از قبل بشم و بدونم که من فقط خودم رو دارم.
میدونستی که علم روانشناسی میگه هرگز این دو دسته از آدمها رو از زندگیت حذف نکن:
۱. اون آدمی که گذشتهات رو میپذیره و همچنان با تموم قلبش تو رو دوست داره.
۲. اون آدمی که تموم تلاشش رو میکنه
تا تو رو خوشحال نگه داره.
i’m not sure if i’m depressed. i mean i’m not sad but i’m not exactly happy either. i can laugh &’ joke &’ smile during the day but when i’m alone at night i just feel kinda numb.
مطمئن نیستم افسرده باشم.
منظورم اینه که ناراحت نیستم اما خوشحالم نیستم.
می تونم در طول روز بخندم، شوخی کنم و لبخند بزنم اما وقتی شب تنها میشم،
احساسه بی حسی دارم.
"Spend your life with who makes you happy, not who you have to impress."
"زندگی خود را با کسی بگذرانید که شما را خوشحال می کند، نه با کسی که باید تحت تاثیرش قرار دهید."
پارتنر خوب اینطوریه که همش حالت خوبه، مودت خوبه، میخندی، خوشحالی، انرژیهای منفی زندگیت رو میگیره، اعتماد به نفس داری و دائم داری پیشرفت میکنی.
من واقعا دیگه از هیچی خوشم نمیاد هیچ حسی توم نیست، اصلا انگار یکی گرفته بالهای پروانههام رو با قیچی تیکه تیکه کرده، هیچی خوشحالم نمیکنه، نه شبها سر وقت میخوابم، نه دیگه دلم میسوزه، نه احساساتی میشم، نه خوشحال میشم، نه زیاد میخندم، نه صمیمی میشم، نه دل میبندم، نه اجتماعیام، هیچ حسی توم نیست، از قوی بودن خسته شدم.
تو به همون اندازه که خوشحالم کرده بودی، ناراحتم کردی و من تصمیم گرفتم نوشتن برای تو رو متوقف کنم، میخوام اعتراف کنم که تو بهم حس بدی دادی، گیجم کردی، باعث شدی فکر کنم آدم سادهایام، شاید هم پر از ایرادم و نباید مهربون باشم؟ ولی هیچوقت ازت نمیپرسم چرا؟ دلیلش رو نگه دار مال خودت، من میرم و خودم رو تغییر میدم، برای بار هزارم بهم ثابت شد خوب بودن جواب نمیده، شایدم میده و تو لیاقتش رو نداری، نمیدونم.