کپشن های مربوط به لبانش

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی لبانش

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

"لبانش گلِ سرخی بود
که بر پوستم جوانه می‌زد..."


. .


از خود بوسه قشنگ‌تر این شعر فروغ فرخزاد در وصف اشتیاق به بوسه‌ست:
گفته‌اند آن زن زنی دیوانه است
کز لبانش بوسه آسان می‌دهد
آری اما بوسه از لبهای تو
بر لبان مرده‌ام جان می‌دهد .️

「♡」

تنها چیزی که خرجی ندارد...

جاری شدن در ذهن دیگران است!

چه خوب است

به گونه ای جاری شویم

که خنده بر لبانشان نقش ببندد

نه نفرت در دلشان....


عاقبت راز دلم را
به لبانش گفتم
شاید این بوسه به
نفرت برسد شاید عشق

زن در ICU بود.
شوهرش نمیتوانست جلوی اشکهایش را بگیرد
دکتر گفت ما همه تلاشمان را میکنیم اما هیچ چیز رو تضمین نمی کنیم.
بدن اون هیچ عکس العملی از خودش نشون نمیده، به نظر میرسه که به کما رفته.
شوهر: دکتر بهتون التماس میکنم که همسرم رو نجات بدین. اون فقط 36 سالشه، خانواده بهش نیاز دارن.
ناگهان معجزه ای رخ داد.
دستگاه ECG قلب دیوانه وار شروع به زدن کرد، یکی از دستانش تکان خورد، لبانش شروع به حرکت کرد و ....
او شروع به صحبت کرد : عزیزم من 34 سالمه نه 36 سال

ﮔﺎﻫﻰ ﺁﺩﻡ ﻳﻜﻰ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﺗﺸﺎﺑﻬﯽ ﺑﺎ ﺍﻭ ﻧﺪﺍﺭﺩ ،


ﺍﻣﺎ ﺷﻴﻔﺘﻪ ﻧﮕﺎﻫﺶ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ !


ﺩﺭ ﺧﻠﻮﺕ ﺧﻮﺩ ...


ﺩﺭ ﺷﻠﻮﻏﻰ ﻫﺎ ...


ﺑﻪ ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﺣﺮﻑ ﻫﺎ ، ﺑﻪ ﺍﻭ ﻓﻜﺮ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ !


ﺑﻪ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﯾﺶ ﺩﻝ ﻣﻰ ﺑﻨﺪﺩ ؛


ﻭ ﺑﺎ ﺷﻨﻴﺪﻥ ﺍﺳﻢ ﺍﻭ ...


ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎﻯ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﮔﻢ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ،


ﻭ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﻯ ﻛﻪ ﺍﻭ ﻟﺐ ﺑﻪ ﺳﺨﻦ ﺑﺎﺯ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ؛


ﺧﻴﺮﻩ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﺩﺭ ﺻﺪﺍﯾﺶ …


ﺣﺮﮐﺎﺕ ﻟﺒﺎﻧﺶ !


ﺁﺩﻡ ﮔﺎﻫﻰ ﺑﻰ ﺩﻟﻴﻞ ...


ﺷﻮﺧﻰ ﺷﻮﺧﻰ ...


ﺟﺪﯼ ،ﺟﺪﯼ ...


ﻋﺎﺷﻖ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ،


ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺳﺎﺩگی

ﺩﻋﺎﯼ ﺻﺒﺤﮕﺎﻫﯽ
ﺧﺪﺍﯾﺎ !!!
ﻣﻦ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻤﯽ ﺑﯿﻨﻢ ، ﺁﯾﻨﺪﻩ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺍﺳﺖ .
ﻭﻟﯽ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺍﻡ ؛ ﭼﻮﻥ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻢ
ﻭ ﺗﻮ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ
ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ !!!
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﻪ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻢ ،
ﻋﺸﻖ ﺣﻘﯿﻘﯽ ،،،
ﺳﻼﻣﺘﯽ ،،،
ﺁﺭﺍﻣﺶ ،،،
ﻭ ﻧﯿﮑﺒﺨﺘﯽ ،،،
ﺁﺭﺯﻭ ﺩﺍﺭﻡ .
ﺧﺪﺍﯾﺎ ﻋﻄﺎ ﮐﻦ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻫﺮ ﺁنچه ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﺧﯿﺮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﻟﺸﺎﻥ ﺭﺍ
ﻟﺒﺮﯾﺰ ﮐﻦ ﺍﺯ ﺷﺎﺩﯼ ﻭ ﻟﺒﺎﻧﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ ﮔﻞ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺷﮑﻮﻓﺎ ﮐﻦ .

ﺁﻣﯿﻦ ﺍﯼ ﻣﻬﺮﺑﺎﺗﺮﯾﻦ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﺎﻥ

هم دعا کن گره از کار تو بگشاید عشق
هم دعا کن گره تازه نیفزاید عشق

قایقی در طلب موج به دریا زد و رفت
باید از مرگ نترسید، اگر باید عشق

عاقبت راز دلم را به لبانش گفتم
شاید این بوسه به نفرت برسد، شاید عشق

شمع روشن شد و پروانه به آتش پیوست
می توان سوخت اگر امر بفرماید عشق

پیله رنج من ابریشم پیراهن شد
شمع حق داشت، به پروانه نمی آید عشق

فاضل نظری


سالها پيش زماني كه به عنوان داوطلب در بيمارستان

استانفورد مشغول كار بودم با دختري به نام ليزا اشنا شدم

كه از يك نوع بيماري جدي و نادري رنج مي برد.

ظاهرا تنها شانس بهبودي او گرفتن خون از برادر 5 ساله ي

خود بود كه او نيز قبلا مبتلا به همان بيماري بود و به طرز

معجزه اسايي نجات يافته و هنوز نياز به مراقبت هاي ويژه ي

فيزيولوژي براي مبارزه با بيماري داشت.

پزشك معالج وضعيت بيماري خواهرش را توضيح داد و سوال كرد

كه ايا براي بهبودي خواهرخود مايل به اهداي خون هست يا

نه؟

برادر خردسال اندكي ترديد كرده سپس نفس عميقي كشيده و

جواب داد:بله من اين كار براي نجات ليزا انجام خواهم داد.

در طول انتقال خون كنار خواهر خود روي تختي دراز كشيده و

مثل تمامي انسان ها با مشاهده ي اين كه رنگ به چهره ي

خواهرش برمي گشت
خوشحال بوده و لبخند مي زد.

سپس رنگ چهره ي او پريد و بي حال شده ولبخند بر لبانش

پژمرد.

نگاهي به دكتر انداخته و با صداي لرزاني پرسيد:ايا مي

توانم زودتر بميرم؟

پسر خردسال به خاطر سن كمش توضيحات دكترمعالج را عوضي

فهميده بود

و تصور مي كرد بايد تمام خون خود را به خواهرش بدهد
و با شجاعت خود را اماده ي مرگ كرده بود...

بیچاره عروسک
دلش میخواست گریه کند
اما خنده بر لبانش دوخته بودند...

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

لبانش, سرخی, پوستم, جوانه, میزد, بوسه, قشنگتر, فروغ, فرخزاد, اشتیاق, بوسهست, گفتهاند, دیوانه, آسان, میدهد, لبهای, مردهام, تنها, چیزی, خرجی, ندارد, جاری, دیگران, گونه, شویم, خنده, لبانشان, ببندد, نفرت, دلشان, عاقبت, گفتم, شاید, برسد, شوهرش, نمیتوانست, جلوی, اشکهایش, بگیرد, دکتر, تلاشمان, میکنیم, تضمین, العملی, خودش, نشون, نمیده, میرسه, رفته, بهتون, التماس, میکنم, همسرم, نجات, بدین, سالشه, خانواده, نیاز, دارن, ناگهان, معجزه, دستگاه, شروع, دستانش, تکان, خورد, حرکت, صحبت, عزیزم, سالمه, بگشاید, تازه, نیفزاید, قایقی, دریا, باید, نترسید, روشن, پروانه, پیوست, سوخت, بفرماید, پیله, ابریشم, پیراهن, داشت, فاضل, نظری, سالها, زماني, عنوان, داوطلب, بيمارستان, استانفورد, مشغول, بودم, دختري, ليزا, اشنا, بيماري, نادري, ظاهرا, شانس, بهبودي, گرفتن, برادر, قبلا, مبتلا, همان, اسايي, يافته, هنوز, نياز, مراقبت, ويژه, فيزيولوژي, براي, مبارزه, پزشك, معالج, وضعيت, خواهرش, توضيح, سوال, خواهرخود, مايل, اهداي, خردسال, اندكي, ترديد, كرده, عميقي, كشيده, جواب, انجام, خواهم, انتقال, كنار, تختي, دراز, تمامي, انسان, مشاهده, چهره, برمي, خوشحال, بوده, لبخند, پريد, ولبخند, پژمرد, نگاهي, دكتر, انداخته, صداي, لرزاني, پرسيد, توانم, زودتر, بميرم, خاطر, توضيحات, دكترمعالج, عوضي, فهميده, تصور, بايد, بدهد, شجاعت, اماده, بیچاره, عروسک, میخواست, گریه, دوخته, بودند,