کپشن های مربوط به نمیتوانست

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی نمیتوانست

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

✿ کپشن خاص ✿

همیشه چای کم رنگ مینوشید.
اگر چای پررنگ میشد،
از طرف دیگر لیوان
نمیتوانست مرا ببیند
اینطور میگفت...
#جمال_ثریا

‌✿ کپشن خاص ✿

ای کاش مثل حس بویایی، حس چشایی، حس لامسه
حسی هم داشتیم به نام حس هشدار، حس اعلام خطر ...
گاهی وقت ها که اشتباهی و بی حساب و کتاب غرق رابطه ای می شدیم می آمد و تذکر می داد برای زیاد خوب بودنمان
می آمد و تلنگر می زد که فلانی حواست را جمع کن !
داری زیادی خودت را وقفش می کنی، داری خطر می کنی، بد عادتش می کنی،داری هلش می دهی توی یک جاده یک طرفه ...
می آمد و با قاطعیت می گفت یاد بگیر کمی پرتوقع باشی !
دوستت دارم هایت را آسان خرج نکن
برای عشقی که به پایش می ریزی همانقدر عشق بخواه
برای احساسی که هدیه اش میکنی همانقدر احترام بخواه
می گفت کمی به خودت بیا ...
لطفا...لطفا...لطفا
مراقب غرورت باش !
آنقدر هشدار می داد آنقدر تذکر می داد آنقدر زنگ خطر میزد که اگر می خواستیم هم نمیتوانستیم بی خیالش شویم .
اصلا ای کاش در مواقع لزوم دستی نامرئی می شد و چنان محکم می خواباند توی گوشمان که از خواب بیدار میشدیم
از خوابی که دیدنش باعث یک عمر
تباهی مان می شود...!
#فرشته_رضایی

ﭘﺴﺮﯼ ﭘﺪﺭﺵ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ شام
ﺑﻪﺭﺳﺘﻮﺭﺍنی ﺑﺮﺩ ...
ﭘﺪﺭ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﭘﯿﺮ ﻭ ﺿﻌﯿﻒ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ،
ﻏﺬﺍﯾﺶ ﺭﺍ ﺩﺭﺳﺖ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﺑﺨﻮﺭﺩ ﻭ ﺑﺮ رﻭﯼ ﻟﺒﺎﺳﺶ ﻣﯿﺮﯾﺨﺖ..

ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﺭﺳﺘﻮرﺍﻥ ﺑﺎ ديده ﺣﻘﺎﺭﺕ ﺑﺴﻮﯼ ﻣﺮﺩ ﭘﯿﺮ ﻣﯿ ﻨﮕﺮﯾﺴﺘﻨﺪ
ﻭ ﭘﺴﺮ ﻫﻢ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﺑﻮﺩ و در عوض غذا را به دهان پدر می گذاشت ...

ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ پدر ﻏﺬﺍﯾش ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ، ﭘﺴﺮ ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﯽ ﭘﺪﺭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ ﺑﺮﺩ،
ﻟﺒﺎﺳﺶ ﺭﺍ ﺗﻤﯿﺰ ﮐﺮﺩ، ﻣﻮﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺷﺎﻧﻪ ﺯﺩ ﻭ ﻋﯿﻨﮏﺶ ﺭﺍ تميز و ﺗﻨﻈﯿﻢ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻭﺭﺩ ...

ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺁﻥ ﺩﻭ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺣﻘﺎﺭﺕ و ترحم ﺑﺴﻮﯼ ﻫﺮ ﺩﻭ آنان می نگرﯾﺴﺘﻨﺪ!!

ﭘﺴﺮ ﭘﻮﻝ ﻏﺬﺍ ﺭﺍ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻭ ﺑﺎ ﭘﺪﺭ ﺭﺍﻫﯽ
ﺩﺭب ﺧﺮﻭﺟﯽ ﺷﺪ.

ﺩﺭ این هنگام ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺍﺯ ﺟﻤﻊ
ﺣﺎﺿﺮﯾﻦ بلند شد و ﺻﺪﺍ ﮐﺮﺩ:

ﭘﺴﺮ جان... ﺁﯾﺎ ﻓﮑﺮ نمی کنی ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ باقی ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﯼ؟!

ﭘﺴﺮ ﭘﺎﺳﺦ داﺩ؛ خیر ﺟﻨﺎﺏ...فكر نمي كنم ﭼﯿﺰﯼ باقی گذاشته باشم!

ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﭘﯿﺮ ﮔﻔﺖ :
خیر ﭘﺴﺮم. اشتباه می کنی. ﺑﺎﻗﯽ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﯼ!

پسر با تعجب پرسید: چه چیز را؟!

آن مرد پیر گفت: تو ﺩﺭﺳﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﭘﺴﺮﺍﻥ...
ﻭ ﺍﻣﯿﺪﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﻪ ﭘﺪﺭﺍﻥ باقی گذاشته ای...

و ﺧﺎﻣﻮﺷﯽ ﻣﻄﻠﻖ ﺑﺮ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ
ﺣﺎﮐﻢ شد.

زنده باد همه پدران در قید حیات
و شاد باد روح تمامی پدران عزیز سفر کرده.

زن در ICU بود.
شوهرش نمیتوانست جلوی اشکهایش را بگیرد
دکتر گفت ما همه تلاشمان را میکنیم اما هیچ چیز رو تضمین نمی کنیم.
بدن اون هیچ عکس العملی از خودش نشون نمیده، به نظر میرسه که به کما رفته.
شوهر: دکتر بهتون التماس میکنم که همسرم رو نجات بدین. اون فقط 36 سالشه، خانواده بهش نیاز دارن.
ناگهان معجزه ای رخ داد.
دستگاه ECG قلب دیوانه وار شروع به زدن کرد، یکی از دستانش تکان خورد، لبانش شروع به حرکت کرد و ....
او شروع به صحبت کرد : عزیزم من 34 سالمه نه 36 سال

بی انصاف ببین چه بر سر دلــــــم آوردی...


من که قبلا حتی نمیتوانستم انشای دبستانـــم را بنویسم....


حالا در چشـــم به هم زدنی متن عاشـــــقانه تحویل مخاطبــــان عام میدهـــــم! ...


خوب استعدادم را کشــــف کردی..

ولی ترجیـــــح میدادم پنهان میمانــــد....

حتما بخونش...♥
در یکی از کشورها یک مر کزه خرید وجود داشت،که پنج طبقه بود.
و دخترها به آنجا میرفتندو شوهری برای خود میگرفتند.
شرایط این مرکزه خرید این بود که هرکس فقط میتوانست
یک بار از این مرکز،خرید کند و به هر طبقه که میرفت دیگر نمیتوانست به طبقه قبل برگردد.
روزی دو دختر به این مرکزه خرید رفتند،
در طبقه اول نوشته بود:این مردان شغل خوب و بچه های دوست داشتنی دارند.
دختری که تابلو را خوانده بود گفت:از بیکاری بهتر است ولی میخواهم ببینم،
بالاتری ها چه دارند؟!
در طبقه دوم نوشته بود:
این مردان شغل خوب با حقوق زیاد و بچه های دوست داشتنی و چهره زیبا دارند.
دختر گفت:هووووم طبقه بالاتر چجوریه؟
طبقه سوم نوشته بود:
این مردان شغل خوب با درآمد زیاد،بچه های دوست داشتنی و چهره زیبا و در کاره خانه هم کمک میکنند.
دختر گفت:وایییییی چقدر وسوسه انگیز ولی بریم ببینیم بالاتر چه خبره؟
طبقه چهارم نوشته بود:
این مردان شغل خوب با درآمدزیاد، بچه های دوست داشتنی، چهره زیبا و در کاره خانه به همسر خود کمک میکنندو هدفی عالی در زندگی دارند.
دختر گفت:چقـــــــــدر خوبــــ... پس چه چیزی ممکن است در طبقه آخر باشه؟
پس رفتند به طبقه آخر (پنجم)که نوشته بود:
این طبقه فقط برای این است که ثابت کند زنان راضی شدنی نیستند.

از اینکه به مرکزه ما آمدید متشکریم...روزه خوبی داشته باشید.

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

کپشن, همیشه, مینوشید, پررنگ, میشد, دیگر, لیوان, نمیتوانست, ببیند, اینطور, میگفت, جمالثریا, بویایی, چشایی, لامسه, داشتیم, هشدار, اعلام, گاهی, اشتباهی, حساب, کتاب, رابطه, شدیم, تذکر, برای, زیاد, بودنمان, تلنگر, فلانی, حواست, داری, زیادی, خودت, وقفش, عادتش, جاده, طرفه, قاطعیت, بگیر, پرتوقع, باشی, دوستت, دارم, هایت, آسان, عشقی, پایش, ریزی, همانقدر, بخواه, احساسی, هدیه, میکنی, احترام, لطفا, مراقب, غرورت, آنقدر, میزد, خواستیم, خیالش, شویم, اصلا, مواقع, لزوم, دستی, نامرئی, چنان, محکم, خواباند, گوشمان, بیدار, میشدیم, خوابی, دیدنش, باعث, ديده, دهان, گذاشت, تميز, ترحم, آنان, هنگام, بلند, باقی, گذاشته, باشم, تعجب, پرسید, زنده, پدران, حیات, تمامی, عزیز, کرده, شوهرش, جلوی, اشکهایش, بگیرد, دکتر, تلاشمان, میکنیم, تضمین, العملی, خودش, نشون, نمیده, میرسه, رفته, بهتون, التماس, میکنم, همسرم, نجات, بدین, سالشه, خانواده, نیاز, دارن, ناگهان, معجزه, دستگاه, دیوانه, شروع, دستانش, تکان, خورد, لبانش, حرکت, صحبت, عزیزم, سالمه, انصاف, آوردی, قبلا, انشای, دبستانم, بنویسم, حالا, زدنی, عاشقانه, تحویل, مخاطبان, میدهم, استعدادم, کردی, ترجیح, میدادم, پنهان, میماند, حتما, بخونش, کشورها, خرید, وجود, طبقه, دخترها, آنجا, میرفتندو, شوهری, میگرفتند, شرایط, مرکزه, هرکس, برگردد, روزی, نوشته, مردان, داشتنی, دارند, دختری, تابلو, خوانده, بیکاری, بهتر, میخواهم, ببینم, بالاتری, حقوق, چهره, زیبا, هووووم, چجوریه, درآمد, کاره, خانه, میکنند, وایییییی, چقدر, وسوسه, انگیز, بریم, ببینیم, خبره, چهارم, درآمدزیاد, میکنندو, هدفی, عالی, زندگی, چیزی, ممکن, باشه, پنجم, ثابت, زنان, راضی, شدنی, نیستند, اینکه, آمدید, متشکریم, روزه, خوبی, داشته, باشید,