و در نهایت فقط کسانی با تو میمانند که زیبایی را در روحت دیده‌اند، مدهوش شدگان ظاهر یکی یکی خواهند رفت.

مردها…...گاهی همه ی عشقشان
در نگاهشان خلاصه می شود
بگذار مطمئن باشد که می فهمی…
گاهی زبانش نمی چرخد به گفتنِ "دوستت دارم"
اما تا دلت بخواهد شوقِ بودنش فریاد می زند…
و عاشقانه ای برایِ لحظه هایت می شود
ناگهان سکوت میکند میانِ هیاهویِ حرفهایتان!!
دستش را محکم بگیر و بگو:
من هم دوستت دارم
دوستت دارم

" و سَوفَ یَنبت اللهُ زهورَ الشفاءِ عَلی جراحاتک "

و خداوند بر روی زخم هایت ، گل های شفا را خواهد رویاند ..

♡

تو سرگرم گرفتن انتقام کسی که رهایت کرد از من بودی، تعجب آور نیست که ندیده باشی، چگونه با هر شرایطی کنارت ماندم.

به درجه‌ای از خستگی رسیدم که حوصله بودن در کنار آدم‌ها رو دیگه خیلی به ندرت دارم و نهایت مدت زمان ارتباط اجتماعی که میتونم داشته باشم حدودا دو ساعته و بعدش باید برگردم به غارم.

نهایتاً دل به جایی می‌رسد که دو راه
بیشتر ندارد،
یا باید خون شود، یا سنگ....

گاهی اوقات گریه نمی‌کنی؛
اما سنگینی غمی که در سکوتت، پشت پلک هایت، نگاهت و نفس هایت نهفته
کمتر از اشک هایی که باید بریزی نیست.

ولی بزرگترین ایراد قوی بودن اینه که:
هیچکس نگرانت نمیشه
چون همه میدونن در نهایت تنهایی از پس همه چیز برمیای

♡

" رُبما یُساق إلیک قدرٌ منَ اللّٰه خیرٌ من کل أحلامک "
شاید معجزه‌ای از سوی خدا به سمت تو فرستاده شود که از همه ی آرزوهایت بهتر باشد ..

♡

کاش میشد روی پیشونیم بنویسم من اخیرا بسیار شکننده‌ام و به تار مو وصلم، لطفا در برخورد و رفتار با من نهایت دقت رو داشته باشید.