قشنگ ترین جمله ایی که خوندم ، میگه:
سبز میشوی از همانجایی که بریده شده ای!
• |.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی همانجا
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
می خواهم
جا خوش کنم
همانجا
که می پیچانی در آغوشت مرا
🩷..
عشق
از همانجایی شروع شد
که حالمان
به هیچ چیز خوش نشد،
الا
دوست داشتنش...
#امیر_وجود
We become strong from where we are weak
We have become and we grow,
From where we are wounded!
ما قوی میشویم از همانجا که ضعیف
شدهایم و رشد میکنیم،
از همانجایی که زخم خوردهایم!
ʷʰᵉⁿ ʸᵒᵘʳ ᵐⁱˢᵗᵃᵏᵉˢ ᶠᵃˡˡ ᵒⁿ ᵗʰᵉ ᵍʳᵒᵘⁿᵈ, ˡᵉᵗ ᵗʰᵉᵐ ˢᵗᵃʸ ᵗʰᵉʳᵉ
اشتباهاتت وقتی افتاد روی زمین، بگذار همانجا بماند
.࿐
ما
قوی
میشویم
از
همانجا
که
ضعیف
شده
ایم؛
و
رشد
میکنیم
از
همانجایی
که
زخم
خورده
ایم.
تو را به یاد می آورم
و گوشه ی لبهایم
کوک می خورد به آفتاب
و هر کجایِ این شهر که باشم
همانجا
شیشه ی عطری شکسته...
{ #معصومه_صابر }
. .
زندگی خانهایست با هزاران پنجره
دلت را بهسوی هر کدام بگشایی، زندگی سهم تو را از همانجا میدهد!
پنجره ی عشق را بگشا که وجودت را از آن سرشار کنی!
. .
دنیا همه را در هم میشکند
عدهای از همانجا که میشکنند قوی میشوند...
#ارنست_همینگوی
✿ کپشن خاص ✿
این را دیگر همه ی مردمانِ حاضر در اقلیمِ اطرافم میدانند که هر چند صباح یکبار ، بقچه ام را می اندازم گَلَم و با بغلی از کاغذ باطله راه می افتم میروم پشتِ هیچستان ! همانجا که سهراب بود …
تا شاید بتوانم دور از معاشرت و همهمه ی آدمها ، کمی از خودم را پیدا کنم ! چرا که من میدانم ، هرکجا ازدحام باشد ، صدایِ نور ، عطر آب ، سایه ی گنجشکها و رقص شمعدانی و دستِ خدا … گم میشوند !
در سکوت و غیبت از میانِ مردم است که تو میتوانی بیشتر آسمان را تماشا کنی و صفحات میان کتابت را ببوسی و یک تسبیح برداری و ذکر بگیری که “ چرا هستم !؟ “ و “ آخرین کار پیش از مرگم چه باید باشد ؟ “
و این بار دست از پا دراز تر برگشته ام !
شاید خیال کنید با طوماری حدیث و پند و نصیحت میخواهم آن ته مانده حوصله تان را بجَوَم و از آنچه فهمیده ام بگویم ! نه !
من دریافتم … به خوبی دریافتم …
نه آنقدر بزرگ هیبتم که جهان بی من بخشکد و مردم در نبودم تلف شوند یا در خاطرشان بمانم !
نه آنقدر ناچیزم که نشود لکه ای ، جوهری نور از حضورم بیوفتد روی زمین و جوانه شود ..
دریافتم آدمی همواره چیزی میانِ خوف و رجا بوده ! چیزی بینِ هیچ چیز و همه چیز بودن ! …
دریافتم که باید ما بقیِ ایامِ پیش رویم را به شنیدن بگذرانم … و بپذیرم من از دانستنی ها ، اندکی میدانم !
آن هم این است که :
“ هیچ چیز نمیدانم “
#میم_سادات_هاشمی