تو اتاقم داشتم با آهنگ همخونی میکردم ..
من یه دیووونه ام دییییییوووووونههههههه!!
داداش کوچیکم (گودزیلا دهه هشتادی) که با صدای من بیدار شده بود
در اتاقمو باز کرد با چشمای نیمه باز و یه حالت خوابآلود گفت
:
اینو ما خودمون میدونیم بیا برو تو کوچه تبلیغ کن