درجا قدم برمیدارم
که بگویم توقف نکرده ام
لب میجنبانم
تا بدانی حرفی برای گفتن هست
گردن افراشتم
تا ندانی پرچمها افتاده اند
(اگر چشمهایم زیر شکنجه نگاهت زبان باز نکنند !)
ساغر شفیعی