كودكي هايم را ورق ميزنم برگ به برگ





روزهاي زيبايش رامعصومانه ترين بغض هارا





آرام ترين دلهره هارادر ميان نوازش هاي دستان مادرم



كنج خاطراتم ورق مي زنم



آه مادر



مرا ورق بزن





ببين چه كبود چه زخمي چه دلتنگم نميدانم من تورا گم كرده ام





ياتواز من دلگيري شبهاي تب دارم را بغض دارم را





دلهره هاي بسيارم را تشنه دستان نوازشگر توام



آه مادر

مرا ورق بزن



شايد سر سطر حرفي بنويسي...